خلاصه ماشینی:
و من بسيار دلتنگم کيواندخت کيواني نويسنده ، مترجم ، کتابدار و انسان شريف آرام زيست و آرام رفت .
اولين کتاب منتشر شده ي کيواني «جواني» نام دارد که در سال ١٣٣٠ منتشر شد.
منتشر شد؛ اما براي انتشار کتاب «گذر از سـطح آب » تلاش ٢٠ سـاله اش راه به جايي نبرد.
کتاب «گذر از سـطح آب » خاطرات راوي- کتابداري سـت که دوربين به دسـت با دقت و اســتقلال فکري، بدون گرايش به هيچ ســمت و ســويي جزءبه جزء ماجراها، درگيريها، و اتفاق هاي رخ داده ي روزهاي آخر حکومت پهلوي و چند سال بعد دانشگاه تهران را گزارش ميدهد.
روايتي که نويسنده همه وقايع را پابه پاي خواندن و نوشتن پيش ميبرد و چشمي مادرانه و دلواپس به جوانان درگير ماجرا دارد و چشمي به بلبلان عاشقي که بر سقف کولر آبي اتاقش (سالن مرجع کتابخانه ي دانشکده ي ادبيات دانشگاه تهران ) لانه ساخته اند.
کيواندخت کيواني عمري را لابلاي قفسه هاي کتابخانه داشکده ادبيات سپري کرد و روح مهربانش را در اوراق کتاب هاي مرجع اين کتابخانه به يادگار گذاشـــت و به گفته خودش از نخســـتين روزي که پا به اتاق مرجع اين کتابخانه گذاشـــت ؛ کتابخانه اي را که جاي مهريه ي مرســوم پاي ســفره ي عقد درخواســت کرده بود به همســرش بخشــيد.
چون مطالعه کتاب ها استغناي روحي او را کفايت ميکرد.
جامعه ي ادبي و فرهنگي ايران او را که چون اســـتادي راهنما دانش و اطلاعات خود را بيدريغ به هر جوينده اي ارائه ميکرد و پيشه اش مهرباني بود فراموش نخواهد کرد.