چکیده:
هدف این پژوهش، مقایسه تاثیر آموزش مبتنی بر درمان روایت دلبستگی با معنویت درمانی بر تعارضات زناشویی است. جامعه آماری، کلیه زنان کارمند دارای تعارض زناشویی منطقه 7 و 8 تهران می باشند که 36 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه تعارضات زناشویی تجدیدنظرشده (MCQ-R) می باشد. طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایشی و کنترل، مداخلات آزمایشی برای دو گروه، به مدت 12جلسه دو ساعتی و هفته ای یکبار اجرا شد. پس از اتمام برنامه آموزشی، از هر سه گروه پس آزمون و سپس پیگیری به عمل آمد. برای تحلیل داده ها، از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی استفاده شد. یافته ها نشان داد که آموزش مبتنی بر درمان روایت دلبستگی و معنویت درمانی اثربخشی معناداری بر کاهش تعارضات زناشویی داشته است. بدین معنا که آموزش مبتنی بر معنویت درمانی، اثربخشی بیشتری نسبت به آموزش مبتنی درمان روایت دلبستگی بر کاهش تعارضات زناشویی داشته است. نتایج پیگیری نمرات دو گروه پس از سه ماه، حاکی از ماندگاری اثر مداخلات بود.
هدف هذه الدراسه هو المقارنه بین تاثیر التعلیم المبنی علی علاج التعلق والعلاج الروحی علی الخلافات الزوجیه.
المجتمع الاحصايی یشمل جمیع النساء العاملات فی کل من المنطقه 7 و 8 من طهران واللواتی یعانین من
الخلافات الزوجیه، حیث تم اختیار 36 منهن کعینه للبحث . اداه التحقیق هی عباره عن الاستبیان المعدل
للخلافات الزوجیه و المعروف اختصارا ب MCQ-R، و یعتمد التحقیق علی اجراء الاختبار القبلی - البعدی علی
المجموعه الضابطه.بعد الاختیار العشوايی لکل من المجموعه التجریبیه والمجموعه الضابطه تم التدخل التجریبی
علی المجموعتین ل 12 جلسه بمعدل جلسه فی الاسبوع مدتها ساعتان .بعد نهایه البرنامج التعلیمی تم اجراء
الاختبار البعدی علی المجموعات الثلاثه ومن ثم المتابعه.تم تحلیل البیانات بواسطه التحلیل المتباین والاختبار
اللاحق ، وقد اظهرت البینات ان العلیم المبنی علی علاج التعلق والعلاج الروحی له تاثیر لافت فی تقلیل
الخلافات الزوجیه .بصوره ادق فان التعلیم المبنی علی العلاج الروحی کان اکثر فاعلیه فی تقلیل الخلافات
الزوجیه من التعلیم المبنی علی علاج التعلق . نتايج متابعه نتايج کلمن المجموعتین بعد ثلاثه اشهر تشیر الی
دیمومه نتايج التدخل وبقاء اثره .
The present research aims at a comparison between the effect of education based on attachment narrative therapy and spirituality therapy on marital conflicts. The statistical population consisted of all female employees with marital conflicts in district 7 and 8 of Tehran. 36 such women were selected as the sample population. The research device was the revised version of Marital Conflict Questionnaire (MCQ-R). The research design was of pretest/ posttest type with control group. After random selection of control and experiment groups, experimental manipulations were performed on two groups for 12 two-hour sessions twice a week. At the end of the educational period, the three groups were given the posttest and follow-up. To analyze the data, the ANCOVA and post hoc tests were used. The findings showed that education based on attachment narrative therapy and spirituality therapy have meaningful effects on reducing marital conflicts. Moreover, education on the basis of spirituality therapy is more effective in reducing marital conflicts in comparison to education based on attachment narrative therapy. The results of pursuing the scores of the two groups after three months suggest the durability of the effect of manipulations.
خلاصه ماشینی:
مقايسۀ تأثير آموزش مبتني بر درمان روايت دلبستگي و معنويت درماني بر تعارضات زناشويي A Comparison between the Effect of Education on the Basis of Attachment Narrative Therapy and Spirituality Therapy on Marital Conflicts صديقه احمدي / استاديار مشاوره و راهنمايي، دانشگاه خوارزمي شيماسادات برقعي / دانشجوي دکتري روان شناسي عمومي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات زهره عباسي / دکتري روان شناسي عمومي، دانشگاه اصفهان Seddiqa Ahmadi / Assistant Professor of, KHU.
چکيده هدف اين پژوهش ، مقايسه تأثير آمـوزش مبتنـي بر درمان روايت دلبستگي با معنويـت درمـاني بـر تعارضات زناشويي است .
از جمله رويکردهاي خانواده درماني که روي روابط زوجين کار مي کند درمان هاي مبتني بر نظريه سيستمي ، نظريه دلبستگي و روايت درماني است که هر يک از اين رويکردها داراي برنامه مدوني براي کار با زوجين هستند.
ازاين رو، هدف اين پژوهش بررسي اثربخشي آمـوزش مبتنـي بـر درمـان روايت دلبستگي و معنويت درماني بر کاهش تعارضات زناشويي زنان مي باشد.
ميزان اثربخشي آموزش مبتني بر رويکرد درمان روايت دلبستگي و معنويت درماني بر تعارضات زناشويي زنان ، تفاوت معنادار دارد.
براي بررسي اينکه اين کاهش ، در کدام گروه ها صورت گرفته اسـت و همچنـين بـراي بررسـي تفاوت هاي دو به دو بين گروه ها، از آزمون تعقيبي توکي استفاده شده است .
همچنـين نمـره گـروه معنويت درماني نسبت به گروه مبتني بر رويکرد درمان روايت دلبستگي در پس آزمون کاهش معناداري يافته است (علامت منفي تفاوت ها گوياي اين مطلب است ).