چکیده:
اهمیت معرفت به صراط سلوک که کارکردهای انکارناپذیری در عرفان عملی خواهد داشت، امری است که سالک آگاه در صیرورت به سوی خدا، محتاج شناخت ماهیت آن میباشد؛ زیرا در سلوک عناصری مثل سالک، مسلک، مسلوکالیه و سلوک از یک سو و آغاز و انجام سلوک تا شهود از دیگرسو مطرح است؛ بنابراین یکی از پرسشهای زیرساختی سلوک عرفانی این است که اولاً صراط سلوک چیست؟ ثانیاً مصداق آن کدام است؟ در نوشتار حاضر با روش ترکیبی (نقلی و عقلی) پاسخ پرسش یادشده داده شد و برونداد و یافته آن عبارت است از اینکه براساس معارف وحیانی و معالم حکمی- عرفانی صراط سلوک، نفس سالک مؤمن است و معرفت نفس در حدوث و بقای سیر و سلوک نقش اصلی دارد و ماهیت آن فطری، فقری، وحدانی و وجودی خواهد بود. ساختار مقاله نیز در قالب مقدمهای درباره ظرفیت و ساختار وجودی انسان با هدف نیل به کمال حداکثری و فعلیت غیر قابل توقف در قوس صعود شکل یافته و آنگاه اهمیت، ضرورت و نقش کلیدی معرفت نفس و وحدت صراط و کثرت سبل تبیین شده است تا صیرورت و تصعید وجودی سالک در صراط سلوک تعلیل و تحلیل شود.
The importance of knowledge about the path of the spiritual wayfaring (suluk), which will have undeniable functions in practical mysticism, something that the conscious sufi disciple (salek) in his journey towards God needs to know its nature, because in spiritual wayfaring (suluk), such elements are important: 1- sufi disciple (salek) 2- the place of spiritual wayfaring 3- the spiritual wayfaring to 4- spiritual wayfaring (suluk) on the other hand, beginning and end the spiritual wayfaring (suluk) until intuition from the other side. Therefore, one of the fundamental questions of mystical spiritual wayfaring (suluk) is, first what is the path of spiritual wayfaring (suluk)? Secondly, what is its extension? In the present article, the answer to the mentioned question was given with a combined method (narrative and rational) and the output and finding of it is that it can be caught and deduced in the revealed teachings and philosophical-gnostic teachings, that is, the path of spiritual wayfaring (suluk) is the soul of pious sufi disciple (salek). and the knowledge of the soul plays a major role in the occurrence and survival of the spiritual wayfaring (suluk), and its nature will be innate, poverty, unity and existential. The structure of the article is also in the form of an introduction about the capacity and existential structure of man with the aim of achieving maximum perfection and unstoppable actuality in the arc of ascent, and then have been explained the importance, necessity and key role of the knowledge of the soul and the unity of the path and the multiplicity of ways to should be explained and analyzed sufi disciple’s existential becoming and ascending in the path of spiritual wayfaring (suluk).
خلاصه ماشینی:
يا فرمود: «در ميان اين جدول ها انسان بزرگ ترين جدول وجود اسـت و اگـر ايـن جدول درست تصفيه و لايروبي شود، مجراي آب حيات و مجلاي ذات و صفات ميگردد» (همان ، ص ۴۵۰)؛ بنابراين سلوک داراي ماهيت سير (حرکت آفاقي) و صير (حرکـت انفسـي) اسـت و ايـن سير صير عمودي است نه افقي؛ چه اينکه «سير و سلوک عبد به سوي خدا، سيري عمـودي اسـت ، نه افقي و منظور از "عمودي" در اينجا، عمودي در هندسه الهي است نه در هندسه طبيعي؛ يعني بـه "مکانت برتر" راه يافتن است نه به "مکان برتر"رفتن ؛ از اين رو زاد و توشه اي طلب ميکند تا انسان را در سير به مکانت برتر کمک کند» (جـواديآملي، ۱۳۷۹، ج ۱۱، ص ۲۲۳) و خداونـد بـراي شـدن و شکفتن استعدادهاي انسان عقل و وحي را آفريد تا به اراده و اختيار خويش راه صـعود يـا سـقوط را برگزيند و رحماني يا شيطاني گردد که انسان دل آگاه و خردمند، راه فطرت و صعود را در پرتو انسان ِ کامل و هدايت هاي تشريعي را بـر ميگزينـد و راهـي کـوي دوسـت و لقـاي محبـوب مـيشـود و صيرورت انسان تا مرحله لقاي رب ، صراطي ميطلبد و بايد ديد آن صراط چيست و در کجاسـت ؟ در بيرون وجود آدمي اس يا در درون وجود او؟ به تعبير علامـه جـوادي آملـي «عبـد سـالک بـراي رسيدن به لقاي خداي سبحان نيازمند صراطي اسـت کـه از آسـيب کجـي و اعوجـاج و از دسـتبرد شيطان مصون باشد و محتاج نور هدايتي است که راه را بـه وي نمـوده ، او را تـا رسـيدن بـه مقصـد نهايي رهبري کند.