چکیده:
از جمله روشهایی که در تولید و تدوین علوم انسانی و اجتماعی اسلامی بهکار گرفته میشود روش «اجتهادی» است. عوامل گوناگونی موجب میشود محققان علوم انسانی و اجتماعی اسلامی هنگام بهکارگیری روش «اجتهادی» و برداشت از آیات و روایات اختلافنظر پیدا کنند و قرائتهای مختلفی از دیدگاه اسلام در آن مسئله ارائه نمایند. از سوی دیگر، پذیرش مبانی هرمنوتیک در خوانش متن و فهم و برداشت از آن نیز مستلزم پیدایش و پذیرش قرائتهای مختلف از متن است. ازهمینرو پرسشی که مطرح میشود این است که درباره علوم انسانی و اجتماعی اسلامی، در صورت بروز پدیده قرائتهای مختلف چه باید کرد؟ آیا بحث قرائتهای مختلف در روش «اجتهادی» همان قرائتهای مختلفی است که در اثر خوانش هرمنوتیکی متن پیش میآید یا با آن متفاوت است؟ مقاله پیشرو کوشیده است نشان دهد که اختلافنظر در برداشت از آیات و روایات، به اختلاف در عواملی همچون متنشناسی، میزان و نحوه استنطاق از متن، زبان متن، میزان دخالت دادن معارف بیرون از متن، امکان تقسیر متن به متن، و قراین مربوط به کلام بازمیگردد و به آنچه در هرمنوتیک فلسفی و رایج مطرح میشود ربطی ندارد.
Ijtihad" is one of the methods used in the production and compilation of Islamic human and social sciences. Various factors cause Islamic human and social science researchers to disagree when applying the "ijtihad" method and interpreting verses and narrations and to present different readings from the perspective of Islam in that issue. On the other hand, accepting the foundations of hermeneutics in reading the text and understanding and interpreting it also requires the emergence and acceptance of different readings of the text. Therefore, the question that arises is what should be done about Islamic human and social sciences if there are different readings? Is the discussion of different readings in the "ijtihad" method the same as the different readings that exist as a result of the hermeneutic reading of the text or is it different from it? The present paper has tried to show that the difference of opinion in the interpretation of verses and narrations is due to the difference in factors such as textology, the amount and manner of inference from the text, the language of the text, the degree of interference of knowledge outside the text, the possibility of textual interpretation, and the clues related to speech. So the present disagreements have nothing to do with what is proposed in philosophical and common hermeneutics.
خلاصه ماشینی:
ازهمينرو پرسشي که مطرح میشود اين است که درباره علوم انساني و اجتماعي اسلامي، در صورت بروز پديده قرائتهاي مختلف چه بايد کرد؟ آيا بحث قرائتهاي مختلف در روش «اجتهادي» همان قرائتهاي مختلفي است که در اثر خوانش هرمنوتيکي متن پيش ميآيد يا با آن متفاوت است؟ مقاله پيشرو کوشیده است نشان دهد که اختلافنظر در برداشت از آيات و روايات، به اختلاف در عواملي همچون متنشناسي، ميزان و نحوه استنطاق از متن، زبان متن، ميزان دخالت دادن معارف بيرون از متن، امکان تقسير متن به متن، و قراین مربوط به کلام بازميگردد و به آنچه در هرمنوتيک فلسفي و رايج مطرح ميشود ربطي ندارد.
حال پرسش این است که اگر بحث اختلاف انظار و آراء در فهم و تفسير متن، مقبول و پذيرفتني است، اولاً چرا بهعنوان يکي از نتايج هرمنوتيک فلسفي قلمداد ميشود؟ و ثانياً چرا از ناحيه مدافعان روش سنتي و صحيح فهم متن انکار شده، نسبت به نگرش امکان قرائتهاي مختلف از متن حساسيت نشان داده ميشود؟ همچنين با توجه به امکان تفسيرها و قرائتهاي مختلف از متون ديني، در مسائل مربوط به علوم اجتماعي اسلامي که با روش «اجتهادي» ارائه ميشود، چگونه ميتوان بين اجتهادها و قرائتهاي مختلف داوري کرد و درست و نادرست تفسيرهاي مختلف از متن را تشخيص داد؟ نگرشهاي معتدل و افراطی درباره قرائتهاي مختلف از متن به نظر ميرسد بحث «امکان وجود قرائتهاي مختلف از متن» به دو صورت معتدل و افراطي قابل طرح باشد و آنچه قابل قبول و توجيهپذير است صورت معتدل آن است و آنچه به وسيله هرمنوتيک فلسفي و برخي نحلههاي نوظهور نقد ادبي به آن دامن زده ميشود گونۀ افراطي از تکثر در قرائت متن است.