چکیده:
این مقاله که برگرفته از رساله دکتری و با عنوان « تحلیل سیرة تربیتی - حکومتی حضرت یوسف(علیه السلام) در قرآن کریم و امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه » می باشد، به بررسی حقوق مردم در دو نمونه ازحکومت الهی در روی زمین پرداخته است.از دیدگاه قرآن کریم، حقوق درمیان مخلوقات الهی جریان و نسبت به یکدیگر قابلیت اجرا دارد. حقوق، فقط درمیان افراد بشر مطرح نیست که اگر کسی حقی بر دیگری دارد آن فرد هم بر او حقی داشته باشد، بلکه این دیگری شامل موجودات، اعم از انسان، حیوانات، گیاهان و غیره می باشد. بنابراین حقوق در قرآن در محدوده انسان تعریف نمی شود. از مهمترین حقوق در جامعه بشری، حق رعیت بر والی و حق والی بر رعیت است که ادای آن دارای آثار مثبت و در مقابل، عدم ادای آن، دارای آثار منفی خواهد بود، در حکومت حضرت یوسف و امام علی علیهما السلام، حقوق مردم بر اساس فرامین الهی مورد توجه قرار گرفته است که در میان این حقوق، رفاه و آسایش مردم و تأمین امنیت جامعه نیز از عنایت خاصی برخوردار بوده است.
This article, which is taken from a doctoral dissertation entitled "Analysis of the educational-governmental biography of Prophet Yusuf (pbuh) in the Holy Quran and Imam Ali (pbuh) in Nahj al-Balaghah", examines the rights of the people in two examples of divine government on The land is covered.From the point of view of the Holy Quran, rights flow between divine creatures and are applicable to each other. Rights are not just among human beings that if someone has a right over another, that person also has a right over him, but this other includes creatures, including humans, animals, plants, and so on. Therefore, rights are not defined in the Qur'an in human terms. One of the most important rights in human society is the right of the subjects over the governor and the right of the governor over the subjects, the fulfillment of which will have positive effects and, on the contrary, the non-fulfillment of it will have negative effects. The basis of divine commands has been considered Among these rights, the welfare and comfort of the people and the security of society have also been given special attention.
خلاصه ماشینی:
از مهمترين حقوق در جامعه بشري، حق رعيت بر والي و حق والي بر رعيت است که اداي آن داراي آثار مثبت و در مقابل ، عدم اداي آن ، داراي آثار منفي خواهد بود، در حکومت حضـــرت يوسف و امام علي عليهما السلام ، حقوق مردم بر اساس فرامين الهي مورد توجه قرار گرفته است که در ميان اين حقوق ، رفاه و آسايش مردم و تأمين امنيت جامعه نيز از عنايت خاصي برخوردار بوده است .
مکارم شيرازي مي نويسد: «امام عليه السّ ـلام در اين بخش از حقوق مردم بر يکديگر ياد ميکند که مهم ترين آنها حق زمامداران بر مردم و حق مردم بر زمامداران و به تعبير ديگر حق والي بر رعيت و حق رعيت بر والي اســت ، ميفرمايد: «ســپس خداوند سبحان ، بخشي از حق خود را اموري قرار داده که بر مردم در برابر يکديگر واجب شمرده (و مأمور به اداي آن شده اند)(مکارم شيرازي ، ١٣٧٥ ، ٨ ، ٢٤٣) وهمچنين امام عليه السلام در نامه ٥٠ نهج البلاغه که براي برخي از مرزداران فرستاده ، مي نويسد: « ألا و إنّ لکمْ عْندي أّلا أحْتجز دونکمْ ســـرًّا إّلا في حرْبٍ و لا أطْوي دونکمْ أمْرا إّلا في حکْمٍ و لا أؤخّر لکمْ حقّاً عنْ محّله و لا أقف به دون مقْطعه و أنْ تکونوا عْندي في اْلحقّ س ــواء فإذا فعلْت ذلک وجبتْ لّله علْيکم الّنعْمۀ و لي علْيکم الطّاعۀ».