چکیده:
تحولات انقلابی در کشور مصر به سرنگونی دولت مبارک و روی کار آمدن اخوانالمسلمین منتهی گردید. جذابیت و سرعت بالای تحولات باعث گردید که بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی از آن بهعنوان آغاز دگرگونی جهان اسلام یاد کردند؛ اما با پدید آمدن یک موج اجتماعی یا شبه اجتماعی که به «جنبش تمرد» لقب یافت؛ این خیزش مردمی را با بحران درونی مواجه کرد. با پدید آمدن این موج و چالش درونی ایجاد شده، ابتدا ارتش به نام حمایت از خواسته مردم، خود را وارد صحنه کرد و در نهایت قدرتهای جهانی به سردمداری آمریکا در راستای اهداف استعماری توانستند با کنشگری فعال خود، حرکت بیداری اسلامی در این کشور را مصادره کرده و به انحراف بکشانند.
این مقاله با هدف آسیب شناسی حرکت بیداری اسلامی در کشور مصر به روش آمیخته (موردی - زمینهای) در قلمرو زمانی وقوع این خیزش، با رویکرد اکتشافی - تبیینی از طریق بهکارگیری آمارهای توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی) در یک جامعۀ آماری 40 نفره در جهت پاسخگویی به این سؤال که مهمترین عوامل سرخوردگی اجتماعی و ایجاد انحراف و بروز آسیب در روند حرکت بیداری اسلامی در مصر چیست؟ انجام شد. بر اساس یافتههای این پژوهش؛ مهمترین عوامل ایجاد آسیب بر روند بیداری اسلامی در کشور مصر به ترتیب اولویت مربوط به حوزۀ نظامی و امنیتی، ایدئولوژی، سیاسی و اقتصادی در بعد داخلی و سپس سطح منطقهای و فرامنطقهای در بعد خارجی است.
revolutionary developments in Egypt that led to the overthrow of the “Mubarak government” and the establishment of the “Muslim Brotherhood” was so fascinating that many political analysts referred to it as the beginning of the transformation of the Islamic world. However, the emergence of a social or quasi-social wave known as the "Rebellion Movement" led to an internal crisis in this popular uprising. With the emergence of this wave and the mentioned internal challenge, the army entered the scene supporting the will of its people at first but at the end the world powers, led by the United States, were able to Seize and mislead the "Islamic Awakening" movement in this country in line with their colonial goal. The purpose of this article is pathologizing the “Islamic Awakening” movement in Egypt employing a mixed method (case study) in the time domain of this uprising and with an exploratory-explanatory approach through the use of descriptive and inferential statistics (factor analysis) using a statistical population of forty people. This article tries to answer this question: What were the most important factors that caused deviation and harm and social frustration in the process of the Islamic Awakening in Egypt? Based on the findings of this study, the most important detrimental factors to the process of “Islamic awakening” in Egypt were related to the military and security area, ideology, political, economic, regional and social and cultural level and trans-regional level, respectively.
خلاصه ماشینی:
به تعبير ديگر ميتوان گفت : سرعت تحولات انقلابي درکشـور مصـر، آن قـدر جـذابيت داشت که بسياري از تحليل گران مسائل سياسي از آن به عنوان آغاز دگرگوني جهـان اسـلام ياد کردند؛ اما زمان زيادي طول نکشيد که با پديد آمدن يک موج اجتماعي يا شبه اجتماعي در اين کشور که به «جنبش تمرد» لقب يافت ؛ اين خيزش مردمي را با بحران دروني مواجـه کرد؛ اين جنبش که از سوي جوانان جنبش فوريه ٢٠١١ راه اندازي شده بود، در يک کمپـين اجتماعي موفق شد در فاصلۀ ارديبهشت تا تيرماه ١٣٩٢ ميليون ها نفر را به خيابان بکشـاند؛ هرچند ميوة اين جنبش را نه جنبش تمرد و نه «جبهۀ انقاذ» که مرکب از سـه حـزب تحـت رهبري صباحي، عمرو موسي و البرادعي شکل گرفته بود، چيدند؛ بلکه ابتـدا ارتـش بـه نـام حمايت از خواسته مردم ، خـود را وارد صـحنه کـرد و درنهايـت ، قـدرت هـاي جهـاني بـه سردمداري آمريکا در راستاي اهداف استعماري خود توانستند با ايفاي نقـش و کـنش گـري فعال در مصر، حرکت بيداري اسلامي در اين کشور را مورد مصادره قرار داده و به انحراف بکشانند.
(رجوع شود به تصویر صفحه) شکل ٤ : مدل مؤلفه نظامي- امنيتي با توجه به تحليل انجام شده بر اساس نرم افزار spss، نتايج زير حاصل گرديد: با توجه به احتمال به دست آمده براي ضريب شاخص (بـازيگري دوگانـۀ ارتـش در ابتدا و انتهاي نهضت ) که از سطح خطاي ٠,٠٥ کوچک تر ميباشد فرض برابري اين ضريب با عدد صفر را رد کرده و نتيجـه مـيگيـريم ايـن ضـريب از لحـاظ آمـاري معنيدار ميباشد.