چکیده:
عرفان بهعنوان مفهومی جهانشمول، در سرزمینهای غرب و شرق تعاریف و نمودهای متفاوتی دارد. اما در همۀ دیدگاهها حضور پیری وارسته و کامل برای هدایت فرد در مسیر سیروسلوک ضروریست. این پژوهش به بررسی مفهوم پیر از منظر عرفانی در دو رمان نوجوان ایرانی و خارجی (سهگانۀ اشوزدنگهه نوشتۀ آرمان آرین و سهگانۀ ارباب حلقهها نوشتۀ جی.آر.آر. تالکین) میپردازد. پژوهشگران بسیاری به بررسی مؤلفههای عرفانی در آثار بزرگسال پرداختهاند ولی هیچ اثر مستقلی، مؤلفهای عرفانی را در آثار ادبی نوجوان، آن هم بهصورت تطبیقی، بررسی نکرده است. بدینمنظور، پس از ارائۀ تعریفی از مفهوم پیر و ویژگیهایش، این مؤلفه را در این دو رمان نوجوان به شیوۀ توصیفی تحلیلی از منظر تواناییها و دانش، مسئلۀ تسلیم و اختیار، شیوۀ هدایت و آموزش، و غایت سیروسلوک مقایسه میکنیم. با مطالعۀ چگونگی بازتاب این مؤلفه در این آثار و یافتن شباهتها و تفاوتها درمییابیم تفاوتهای فرهنگی و زبانی موجب تفاوتی معنادار در بازنمود این مؤلفۀ ثابت عرفان (پیر) میشود؛ تفاوتها برآمده از تفاوتهای دو دیدگاه عرفان خدامحور و انسانمحور است. میتوان این دو اثر را بازنمود عرفان اسلامی که پس از خودشناسی، غایتش از خودگذشتن و به خدا رسیدن است و عرفان پستمدرن (باطنگرایی جدید ) که هدفش پروراندن نیروهایی درونی سالک و چیرگی بر نیروهای تاریک درون است، دانست.
Mysticism, as a universal concept, has different definitions and manifestations in the east and the west. But they all consider the presence of a pious and exemplary Pir necessary to guide the person in a spiritual journey. The present paper examines the concept of Pir from a mystical perspective in two Iranian and non-Iranian adolescent novels (Arman Arian’s Ashvazdangahe and J. R. R. Tolkien's The Lord of the Rings). Many researchers have considered mysticism in literary works written for adults, but few work have exclusively investigated this topic in adolescent literature, especially in a comparative manner. To do so, the present paper, first provides a definition for Pir and its characteristics, and then, studies its representations in the above mentioned adolescent novels using a descriptive and analytical lens. The paper compares the character of Pir in terms of his abilities and knowledge, the issue of submission and authority, the method of guidance and education, and the purpose of this spiritual journey. Based on the findings, we recognized that cultural and linguistic differences cause a significant difference in representations of this central concept in mysticism. Such differences arise from the differences between two God-centered and human-centered worldviews in mysticism. These two novels, then, can be seen as representations of Islamic mysticism whose ultimate goal, after self-knowledge, is self-devotion and reaching God, and postmodern mysticism (new esotericism) whose purpose is to cultivate the inner forces of the wayfarer to overcome the dark forces within.
خلاصه ماشینی:
در ايــن پژوهــش مؤلفــۀ پيــر را عمدتــاً از منظــر عرفــان اســلامي بررســي مي کنيــم ؛ امــا از آنجــا کــه شــخصيت پيــر در آثـار ادبـي غربـي بيشـتر بـا باطن گرايـي غربـي و ديـدگاه يونـگ نزديکـي دارد، بـه ايـن مقولــه نيــز اشــاره اي شــده اســت ؛ بديــن ترتيــب دليــل تفاوت هــا بهتــر درک مي شــود؛ پــس بــا در کنــار هــم قــراردادن ايــن دو رمــان نوجــوان ايرانــي و خارجــي (ســه گانۀ اشــوزدنگهه و ســه گانۀ اربــاب حلقه هــا)، بــا زبــان و فرهنــگ متفــاوت ، بازتــاب مؤلفــۀ پيــر را در آن هــا بــا هــم مقايســه مي کنيــم .
پيــر انســاني کامــل اســت کــه خـود راه حقيقـت و کمـال را پيمـوده اسـت و شايسـتگي ايـن را دارد کـه ديگـري را نيـز در گــذر از ايــن راه ، يــاري و هدايــت کنــد.
در اربــاب حلقه هــا، پيــر خــود در مســير رســيدن بــه کمــال اســت ؛ هم زمــان کــه ســالک را هدايــت و يــاري مي کنــد خــود نيــز مي آمــوزد و در مسـير رشـد، ممکـن اسـت خطـا کنـد، وسوسـه شـود، فريـب بخـورد يـا آسـيب ببينـد؛ ِ البتـه پـس از نبـردي کـه بـه مـرگ ظاهـري گندالـف خاکسـتري و بازتولـد گندالـف سـفيد منجـر مي شـود و او نيـز بـه پيـري بـري از خطـا و شکسـت ناپذير تبديـل مي شـود.
در اربــاب حلقه هــا ســارومان ســفيد نمــود ايــن بعــد از پيــر اســت ؛ شــخصيتي کــه در ابتــدا رئيـس فرقـۀ خردمنـدان و فرمانـدٔە شـورا (تالکيـن ١٣٩٥ ج ١: ١١٥) اسـت و گندالـف بـه او اعتمــاد کامــل دارد؛ امــا فريفتــۀ قــدرت مي شــود؛ بــا اهريمــن همــکاري مي کنــد و خــود و همراهانــش را بــه نابــودي مي کشــاند.