چکیده:
هدف پژوهش حاضر، تبیین نظریه آموزش و پرورش آزاد و تطبیق آن با آموزههای تعلیم و تربیت اسلامی است. برای دستیابی به این هدف از روشهای تحلیلی تطبیقی استفاده شده است. اطلاعات موردنیاز پژوهش از طریق مطالعه اسناد و مدارک جمعآوری و تجزیه و تحلیل نتایج آن نیز براساس روش برودی در چهار مرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه صورت گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد؛ مبانی نظریه آموزش و پرورش آزاد مشتمل بر هفت مبنای اصلی ازجمله ارزشمندی فینفسه دانش، تعلیم و تربیت عمومی، تربیت شهروند آزاد، همبستگی دانش و ذهن، وحدت در دانش و کثرت در واقعیت، تربیت عقلانیت، و تساوی در بهرهگیری از فرصتهاست. نظریه آموزش و پرورش آزاد با آموزههای تعلیم و تربیت اسلامی دارای وجوه مشترکی از قبیل: تاکید بر عقلانیت، انتخاب و اراده فردی، ارزش ذاتی دانش و... است. اما این نظریه با آموزههای تعلیم و تربیت اسلامی دارای وجوه افتراقی از قبیل: توجه به دین بهعنوان امری شخصی، فردمحوری، فروکاهش منابع کسب معرفت، نخبهگرایی، کثرتگرایی معرفتشناختی و کمتوجهی به حرفهآموزی در آموزش و پرورش آزاد است.
خلاصه ماشینی:
نظريه آموزش و پرورش آزاد با آموزههاي تعليم و تربيت اسلامي داراي وجوه مشترکي از قبيل: تأکيد بر عقلانيت، انتخاب و اراده فردي، ارزش ذاتي دانش و...
اما اين نظريه با آموزههاي تعليم و تربيت اسلامي داراي وجوه افتراقی از قبيل: توجه به دين بهعنوان امري شخصي، فردمحوري، فروکاهش منابع کسب معرفت، نخبهگرايي، کثرتگرايي معرفتشناختي و کمتوجهي به حرفهآموزي در آموزش و پرورش آزاد است.
وجوه افتراق و اشتراک نظريۀ آموزش و پرورش آزاد با آموزههاي تعليم و تربيت اسلامي کدامند؟ روش پژوهش براي نيل به اهداف پژوهش، بايد به دو پرسش اصلي پاسخ داده شود.
افلاطون دانش حقيقي را دانشي ميداند که فينفسه ارزشمند است (شفيلد، 1375، ص 220)؛ پيترز و هرست آموزش و پرورش آزاد را بهعنوان ارزشمند بودن فينفسه کسب دانش ميدانند و دليل آموختن و انجام مطالعه را براي مربيان جداي از فايدههاي که احتمالاً بر آن مرتب است در خود مطالعه و تحقيق ميدانند، نـه بـه دليل غايات بيروني آن (پيرحياتي، 1379، 116ـ119)؛ نيومن نيز کسب دانش را فقط در راه رسيدن به رفاه مادي يـا سودآوري جايز نميدانست و معتقد بود تعليم تربيتي که صرفاً در جهت سودآوري مادي باشد، ميتواند به ابزاري خطرناک مبدل شود (نيومن، 1973).
آرنولد عقيده داشت، آزادي اين نيست که انسان کاري انجام دهد که به انجام دادن آن کار ميل دارد و قرباني هوسهاي خود شود؛ بلکه آزادي يعني رهايي از نيروهايي که از سوي جامعه و تبليغات به ما تحميل ميشود و دقيقاً در همين دليل است که رشد تفکر و انديشه، هدف او از آموزش و پرورش بود (زيباکلام، 1384، ص 118).
), Philosophical Analysis and Education, London, Routledge.