چکیده:
رشد حیرتانگیزِ استفاده از هوش مصنوعی در حوزههای حمل و نقل، بهداشت و سلامت و...، بر کسی پوشیده نیست. امروزه نظام عدالت کیفری نیز برای حل برخی از مسائل و مشکلات خود در زمینۀ پیشگیری از تکرار جرم، به این ابزار فناورانه چشم دوخته است. پیشگیری از تکرار جرم و پیشبینی اصلاح مرتکب، به دور از ملاحظات شخصی و ذهنی و یا سنجش احتمال تکرار جرم در حین تعلیق، آزادی مشروط و یا سایر تأسیسات قابل اجرا در بستر جامعه، همواره یک مسئله اساسی برای حقوقدانان، جرمشناسان، قضات و نیز پلیس بوده است. برای حل این مسئله، آیا میتوان به ظرفیتهای هوش مصنوعی امید بست تا بر اساس گذشته فرد، رفتار آینده وی را پیشبینی کرد؟ یافتههای تحقیق نشان میدهد که اگرچه این موضوع به لحاظ فنی شدنی بوده و مقتضیات آن فراهم است، اما اجرای آن به هر قیمتی ممکن نیست. توضیح اینکه به منظور اجتناب از هر گونه تعرض احتمالی به اصول اساسیشدۀ حقوق کیفری، رعایت محدودیتهای ماهوی و شکلی حقوقی و نیز مرامنامههای اخلاق حرفهای الزامی است.به عبارت دیگر، به کارگیری تدابیر پیشگیری از تکرار جرم از طریق هوش مصنوعی، در پرتو این محدودیتها امکانپذیر است.
The astounding growth of the use of artificial intelligence in the fields of transportation, health and etc. is not hidden from anyone. Nowadays, the criminal justice system is also looking at this technological tool to solve some of its issues and problems in preventing of recidivism. Prevention of recidivism and predicting rehabilitation of the perpetrator far from personal and subjective (mental) considerations or measuring the probability of recidivism during suspension, parole or other applicable executory establishments in society has always been a fundamental issue for jurists, criminologists, judges and police. Is it possible to solve this problem by hoping for the capabilities of artificial intelligence to predict one’s future behavior based on his/her past? The findings of the research show that although this issue is technically feasible and its requirements are available, its implementation is not possible at any cost. It is explained that the observance of substantive restrictions and legal adjective (procedural) restrictions and also, code of conduct of professional ethics in order to avoid any possible encroachment on the basic principles of criminal law is mandatory. In other words, it is possible to apply measures to prevent recidivism through artificial intelligence despite these limitations.
خلاصه ماشینی:
الگوريتمي ٢ که قادر است رفتار انسان ها را پيش بيني و سطح خطرناکي آن را بسنجد، مي تواند توسط مقامات قضايي ، نه فقط براي پيشگيري از تکرار جرم ، بلکه در کمک به برگزيدن کيفر متناسب يا اتخاذ تصميم اعطـاي آزادي مشروط مورد استفاده قرار گيرد.
قاضي کيفري به کمک اين ابزارهاي فناورانه قادر خواهد بود در حين کيفرگزيني ، پاسخ سؤالات مختلف را بجويد؛ مانند اينکه : ۱ـ آيا بايد متهم را به حبس در محيط بسته محکوم کرد؟ ۲ـ آيا اگر وي زودهنگام از زندان آزاد شود، جرم جديدي مرتکب خواهد شد؟ افزون بر اين ، چنين فناوري هايي مي تواند امنيت حقوقي شهروندان به ويژه بزه ديدگان و متهمان را تقويت کند؛ زيرا در اين بستر، تصميم ديگر توسط انسان اتخـاذ نمـي شـود؛ بلکه يک ابزار فناورانه است که به شکل علمي ، عمل ارتکابي ، معيارهاي عيني و بيروني را بررسي مي کند و در جهت امنيت حقـوقي تـصميم مـي گيـرد.
نزديک به يک قرن پيش در سال ۱۹۲۸، ارنـست بـرگس ، اسـتاد جامعه شناسي دانشگاه شيکاگو، با مطالعه حدود سه هزار زنداني سابق ، سازوکاري براي پيش بيني احتمـال موفقيـت آزادي مـشروط (غلامـي ، ۱۳۹۸: ۱۰) و احتمـال تکـرار جـرم ، شناسايي و طراحي کرد و سپس پيشنهاد نمود که از اين ابزار در ديگر حوزه هاي مـرتبط با عدالت کيفري از جمله شناسـايي اطفـالي کـه در آسـتانه ارتکـاب جـرم هـستند و يـا شناسايي افرادي که احتمال اصلاح آن ها وجود دارد، استفاده شود.