چکیده:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر محافظهکاری مشروط و غیرمشروط حسابداری بر ریسک درماندگی مالی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران است. برای کمیکردن محافظهکاری مشروط از نسبت جمع اقلام تعهدی غیرعملیاتی بهکل داراییها و نسبت سود خالص قبل از اقلام غیرمترقبه به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام و برای سنجش محافظهکاری غیرمشروط از دو معیار نسبت کل اقلام تعهدی قبل از استهلاک به میانگین کل داراییها و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار خالص داراییها استفادهشده است. برای سنجش ریسک درماندگی مالی نیز از امتیاز Z' آلتمن و امتیاز O اولسون استفاده گردید.
در راستای تحقق اهداف پژوهش، دو فرضیه اصلی و هشت فرضیه فرعی تدوین شده است. جهت آزمون فرضیه های مطرحشده در این پژوهش، از نرمافزارهای Stata نسخه9.1 و Eviews نسخه 7 استفاده شد و برای آزمون هر یک از فرضیههای اصلی دو مدل رگرسیون کلی تخمین زده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 127 شرکت طی بازه زمانی دهساله 1388-1379 میباشد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل فرضیههای پژوهش نشان میدهد که محافظهکاری مشروط و غیرمشروط حسابداری توان کاهش ریسک درماندگی مالی شرکتهای ایرانی را دارد اما این ارتباط از لحاظ آماری معنادار نیست. بنابراین، شناسایی سریعتر اخبار بد نسبت به اخبار خوب (محافظهکاری مشروط) و اعمال رویههایی که ذاتاً محافظهکارانه است (محافظهکاری غیرمشروط) تغییرات چشمگیر و قابل ارزیابی در میزان ریسک درماندگی مالی شرکتها ایجاد نکرده است.
The purpose of this research is to investigate the impact of conditional and unconditional conservatism on distress risk of the companies listed in Tehran Stock Exchange. To quantify the conditional conservatism, the ratio of accumulated non-operating accruals to accumulated total assets and the ratio of net income before extraordinary items to market value of equity were used. For measuring unconditional conservatism, the ratio of total accruals before depreciation to average total assets and the ratio of the book value of common shareholder's equity to equity market value were applied. Distress risk is measured by Altman’s Z'-score and Ohlson's O-Score. In order to achieve the research objectives, two main hypotheses and eight sub-hypotheses have been developed. To test the hypothesis posed in this study, the State software version 9.1 and Eviews version 7 were used. To test the main hypothesis two major general regression models are estimated. Statistical sample is composed of 127 firms between 2000-2009. The result shows that conditional and unconditional accounting conservatism can reduce Iranian company’s distress risk. But this relation is not statistically significant. Therefore, faster recognition of bad news relative to good news (conditional conservatism) and the use of procedures that are inherently conservative (unconditional conservatism) have not created significant and measureable changes in companies’ distress risk.
خلاصه ماشینی:
جدول (٣): الگوی برآورد فرضیه فرعی اول {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} میزان P-Value تمامی ضرایب به جز متغیر مستقل یعنی نسبت جمع اقلام تعهدی غیرعملیاتی به کل داراییها، کوچک تر از ٠/٠٥ است و نشان میدهد بین نسبت جمـع اقـلام تعهـدی غیرعملیـاتی بـه کـل داراییها به عنوان شاخص محافظه کاری مشروط و امتیاز 'Z آلتمن به عنوان شاخص ریسک درماندگی مالی رابطه معناداری وجود ندارد.
جدول (٤): الگوی برآورد فرضیه فرعی دوم {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} جدول شماره ٥ بیانگر این است که بین متغیرهای نسـبت جمـع اقـلام تعهـدی غیرعملیـاتی بـه کـل داراییها و نسبت سود خالص قبل از اقلام غیرمترقبـه بـه ارزش بـازار حقـوق صـاحبان سـهام بـه عنـوان شاخص های محافظه کاری مشروط و امتیاز 'Z آلتمن به عنوان شاخص ریسک درمانـدگی مـالی رابطـه معناداری وجود ندارد.
جدول شماره ٨ نشان میدهد که بین متغیرهای نسبت جمع اقلام تعهدی غیرعملیاتی به کل داراییها و نسبت سود خالص قبل از اقلام غیرمترقبه به ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به عنوان شاخص های محافظه کاری مشروط و امتیاز O اولسون به عنوان شاخص ریسک درماندگی مالی رابطه معناداری وجود ندارد.
این نتایج نشان میدهد که بین متغیرهای نسبت کل اقلام تعهدی قبل از استهلاک به میانگین کل داراییها و نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار خالص داراییها به عنوان شاخص های محافظه کاری غیرمشروط و امتیاز O اولسون به عنوان شاخص ریسک درماندگی مالی رابطه معناداری وجود ندارد.