چکیده:
زمینه و هدف: سبک واسوخت بعنوان یکی از فروع مکتب وقوع در نیمه دوم قرن دهم در ادب فارسی پدیدار شد و تا اواسط نیمه اول قرن یازدهم در ایران رونق و رواج داشت. در این سبک، برخلاف سنّت دیرینه غزل، عاشق به معشوق، سخن سخت میگوید، ناز میکند و بی نیازی پیشه میسازد و گاه از معشوق روی برمیتابد. اگرچه در عصر صائب، این سبک در ایران دیگر بازاری نداشت، اما در شعر صائب، مضامین واسوختی -هرچند بصورت اندک و پراکنده- یافت میشود که نشان میدهد او نیز بی میل به سرودن چنین شعرهایی نبوده و نیم نگاهی به اشعار واسوخت داشته است. نوشتار حاضر میکوشد اصطلاح واسوخت و اشعار واسوختی در شعر صائب را در حد توان جستجو و بررسی نماید.
روش مطالعه: پژوهش پیشرو، مطالعه ای نظری است که بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده و روش آن توصیفی-تحلیلی است. محدوده تحقیق دیوان شش جلدی صائب به تصحیح محمد قهرمان است که از آن میان بیست غزل و تعدادی از تکبیتها انتخاب شده اند.
یافته ها: با جستجو در دیوان صائب، بیست غزل و مقدار قابلتوجهی بیتهای پراکنده با محتوای واسوخت معرفی شده و براساس نوع مضمون به دسته های گوناگون تقسیم و تفکیک گشته اند. همچنین مشخص شده مخاطب شعرهای واسوختی صائب، معشوق عام است یا خاص.
نتیجه گیری: در شعر صائب دست کم دوازده بار «واسوختن» و هم خانواده های آن به کار رفته است که نشان از تعلّقخاطر او به سرودن چنین اشعاری بوده است. مضمون شعرهای واسوختی صائب عبارتند از: تبیین نظری واسوخت، هشدار، تهدید، نکوهش، بی رغبتی به وصال، طرد معشوق پیشین و اقبال به دیگری. مضمون بعضی شعرها حاکی از تجربه واقعی واسوخت در زندگی و شعر صائب است، اما در اغلب آنها معشوق خاصّی مطرح نیست.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Vasukht (withdrawing love) style as one of the branches of Voqou (Factual poetry) style in Persian literature in the second half of the 15th century and flourished in Iran until the middle of the first half of the 16th century. In this style, contrary to the old tradition of ghazal, the lover speaks harshly to the beloved, flatters and makes unnecessary excuses, and sometimes is heartbroken by the beloved. Although in the age of Saeb, this style was no longer popular in Iran but in Saeb's poetry, themes of withdrawing love can be found, although in a small and scattered way, which shows that he was not unwilling to write such poems and he paid attention to the poems of withdrawing love. The present article tries to search and examine the term and poems of Vasukht (withdrawing love) in Saeb's poetry as much as possible.
METHODOLOGY: The present research is a theoretical study based on library studies, and the scope of the research is the six-volume Diwan Saeb edited by Mohammad Ghahraman.
FINDINGS: In this article, by searching Diwan Saeb, we have introduced 20 ghazals and a significant amount of scattered verses with the content of withdrawing love, and we have divided and separated them into different categories based on the type of theme. We have also determined whether the audience of these poems is a general or special lover.
CONCLUSION: In Saeb's poetry, " Vasukhtan " and its relatives are used at least 12 times, which shows Saeb's interest in writing such poems. The themes of withdrawing love Saeb's poems are: theoretical explanation Vasukht, warning, threat, condemnation, Failure to convert to a romantic relationship, rejection of former lover and falling in love with another. The theme of some poems indicates a real experience in Saeb's life and poetry, but in most of them, no specific lover is mentioned.
خلاصه ماشینی:
The present article tries to search and examine the term and Sa’eb Tabrizi, Ghazal of the16th and 17th centuries, Voqou (Factual poems of Vasukht (withdrawing love) in Saeb's poetry as much as possible.
poetry) style, Vasukht (withdrawing METHODOLOGY: The present research is a theoretical study based on library love), Sa’eb Tabrizi studies, and the scope of the research is the six-volume Diwan Saeb edited by Mohammad Ghahraman.
بحث و بررسي واسوخت ؛ واژه ، اصطلاح ادبي و سبک شعري کلمۀ واسوخت که مصدر مرکب مرخّم از واسوختن است در شعر شاعران ايران در نيمۀ دوم قرن دهم و بعد از آن به معني اعراض و روي برتافتن از معشوق و ترک عشق به کار رفته است .
واسوختن (مصدر): افسرد دل اگرچه ز واسوختن مرا بتوان به روي گرم برافروختن مرا (ج ١، ٧٢٩) شعلۀ واسوختن از سينه ها سر ميکشد آتش بيتابيت در مغز جان خواهد گرفت (ج ٢، ١٣٨٤) واسوختن ، علاج تب عشق ميکند اين درد را به داغ ، دوا ميتوان نمود (ج ٤، ٤٣٠٥) قياس زور هر مِي ميتوان کرد از خمار او که از واسوختن گردد عيار سوختن پيدا (ج ١، ٣٢٨) َنبوَد صفاي حسنِ گلوسوز را زوال واسوختن ز هيچ سمندر طمع مدار (ج ٥، ٤٧١٩) واسوختگي (حاصل مصدر): واسوختگي شيوة ما نيست ، وگرنه از يک سخن سرد، دلِ ناز توان سوخت (ج ٦، متفرقات ، ص ٣٤٩٢) عمرها رفت ز وارستگي و ميسوزم تب واسوختگي طرفه دوامي دارد (ج ٦، متفرقات ، ص ٣٥٠٩) اّيام خزان گرمتر از فصل بهارم واسوختگي سرمۀ گويايي من نيست (ج ٢، ٢١٩٢) واسوخت (فعل ماضي ساده ) از ادب ، ما در برونِ در سراپا سوختيم شمع از پروانه ها واسوخت تا ما سوختيم (ج ٥، ٥٤٧١) ميشود حُسن از نگاه گرم ما عالم فروز شد خنک در ديده ها از هر که ما واسوختيم (ج ٥، ٥٤٧١) وانميسوزد (مضارع اخباري منفي) بوَد دلسردياي لازم ، کمال عشقبازي را که عاشق تا به کام دل نسوزد وانميسوزد (ج ٣، ٣٠٣١) انواع شعرهاي واسوختي صائب شعر واسوخت ، شعري است که معشوق را بيازارد و موجب ناخرسندي و رنجش خاطر او شود.