چکیده:
هدف: پژوهش فوق ارزیابی انطباق کتابخانه های دانشگاه آزاد اسلامی با مؤلفه های سازمان یادگیرنده جهت ارائه الگوی راهبردی تبدیل کتابخانههای دانشگاهی به سازمان های یاد گیرنده است.روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی و به روش آمیخته اکتشافی (کمّی و کیفی) انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش برای بخش کمّی کارکنان و مدیران کتابخانههای دانشگاه آزاد اسلامی در کل کشور و در بخش کیفی 15 نفر از متخصصان علم اطلاعات و دانششناسی بودند. ابزار گردآوری دادهها در بخش کمّی، پرسشنامه محقق ساخته با 29 گویه مستخرج از فرایند دلفی فازی و در بخش کیفی، پرسشنامه دلفی نیمه ساختاریافته بود. جهت ارائه مدل پژوهش، از روش تحلیل عاملی تأییدی، تکنیک مدلیابی معادلات ساختاری با نرم افزار PLS استفاده شده است.یافتهها: بارهای عاملی شاخص های مدل الگوی راهبردی تبدیل کتابخانههای دانشگاه آزاد اسلامی به سازمان یادگیرنده، همگی بالاتر از محدوده 1/1 (قابل قبول) قرار داشتند که حاکی از تأثیرگذاری شاخص ها در شکل گیری مؤلفه های مدل میباشد. با توجه به ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی، مقدار AVE برابر با 1/5 بود، لذا تمامی معیارها در متغیرهای پنهان پژوهش، در محدوده قابل قبول قرار دارند. با اطمینان99 درصد مناسب بودن وضعیت برازش مدلهای اندازه گیری مؤلفههای پژوهش مورد تایید قرار گرفتند. پس از اجرای فازهای دلفی، 7 مؤلفه و29 شاخص باقی ماند. نتایج آزمون tدر بخش کمّی نشان داد که بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود در همه مؤلفههای تبدیل کتابخانههای دانشگاه آزاد اسلامی به سازمانهای یادگیرنده، تفاوت معنا داری وجود دارد و وضعیت موجود نسبت به وضعیت مطلوب در محدوده پایینتر از متوسط قرار دارد.نتیجهگیری: با توجه به برازش مناسب مدل، الگوی تبدیل کتابخانههای دانشگاه آزاد اسلامی به سازمان های یادگیرنده با مولفه های یادگیری مداوم، یادگیری گروهی، توانمندسازی، رهبری راهبردی، پرسشگری و گفتگو، تفکر نظام گرا و ادغام سیستم ها ارائه گردیده است.
خلاصه ماشینی:
) و ایجــاد تغییر در چگونگی عملکرد خود بر اســاس بصیرت جدید است ؛ همچنین توانمندسازی یا توانمندی دیگر مؤلفه ی مستخرج از اجماع نظرات خبرگان ، بدین معنا که افراد را قادر میسازد تا از ظرفیت ها و مهارت های خود استفاده کنند، به نحوی که منافع خود و سازمان را تحقق بخشند؛ مؤلفه ی بعدی، رهبری راهبردی بود که نوعی از فرایندهای مدیریت است ، به شکلی که مدیران با تأثیر بر کارکنان در راستای رسیدن به هدف مشترکی تلاش کنند؛ پژوهش و گفتگو نیز یکی از مؤلفه های اصلی در سازمان یادگیرنده است و کارکنان با رعایت این اصل ضمن پرسشگری در موضوعات خاص و گفتگو با سایرین دربارة آن موضوع ، اهداف سازمانی را پیگیری می نمایند؛ تفکر نظام گرا یا سیستمی از الزامات تحقق سازمان یادگیرنده است ، بدین معنا که کارکنان نباید تصور کنند که جدا از سازمان هستند، بلکه باید خود را پیوسته و مرتبط با کل سازمان بدانند.
Sun nd Scott هادکینسون ١ (٢٠٠٦) در پژوهشی با عنوان به سوی دانشگاه ها به عنوان سازمان یادگیرنده ، با بررسی مبانی نظری سازمان های یادگیرنده و ارتباط آن ها با مدیریت استراتژیک و تحلیل های فرامدرن سازمانی، مفروضاتی را ارائه نموده و سپس فعالیت های متداول در دانشگاه های انگلستان را موردبررسی قرار داده است .