چکیده:
بیان مسئله: تغییرات اقلیمی و پیامدهای آن بر همة ابعاد زیستمحیطی، اجتماعی، و اقتصادی شهرها اثرگذار بوده است. یکی از مهمترین ایدهها برای رفع معضلات، سبزسازی شهری با هدف تمرکز بر بهبود اکولوژی و پایداری شهرهاست اما چگونگی پیادهسازی این ایده با چالشهایی روبروست. در سالهای اخیر راهحلهای طبیعتبنیان بهعنوان مفهومی نوظهور و فراگیر مطرحشده که ادعا میکنند قادر به حل همزمان چالشهای اکولوژیک و اجتماعی شهرها در سطوح کلان و خرد هستند.
هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش شناسایی و تحلیل ماهیت راهحلهای طبیعتبنیان در حل چالش مدیریت ساختارهای سبز شهری از دو بعد نظری و اجرایی است. بر این اساس این پژوهش به این پرسش پاسخ میدهد که راهحلهای طبیعتبنیان بهعنوان یک مفهوم جامع در چه ابعادی به سبزسازی شهرها کمک میکنند؟
روش پژوهش: این پژوهش با روش مرور سیستماتیک ادبیات نظری و شیوة تحلیلی به بررسی مفاهیم و اصول راهحل طبیعتبنیان و استخراج ویژگیهای این مفهوم میپردازد و ازطریق تطبیق با مفهوم سبزسازی شهری، ارزشهای افزوده و همچنین موانع مفهومی و اجرایی آن را تحلیل میکند.
نتیجهگیری: راهحلهای طبیعتبنیان به عنوان یک کانسپت فرارشتهای و مشارکتی با درنظرگیری پویایی محیط، برنامهریزی برای پروژههای بلندمدت با راهحلهای خاص هر مکان را با حفظ ارزشهای طبیعی، زیستی و فرهنگی بهمنظور حل چالشهای پیچیده پیشنهاد میدهند. غالب ویژگیها و اصول این راهحلها با سبزسازی شهری همپوشانی داشته و از بعد عملیاتی نیز رویکردی مناسب و نسبتا جامع برای پیادهسازی مفاهیم نسبت به سبزسازی شهری هستند. اما همچنان تعریف دقیقتری از ماهیت مفهومی راهحلهای طبیعتبنیان نیاز است چراکه این راهحلها با موانع مفهومی و اجرایی روبرو هستند. موانع مفهومی به مفاهیم اولیه و توضیح ابعاد ادراکی بازمیگردد و موانع اجرایی نیز شامل ضعف ارتباطات بیننهادی، ارتباط نهادها با ذینفعان، و همچنین ابعاد زمانی-مکانی میشود. بر مبنای طبقهبندی سهگانة این رویکرد (مولفه ماهیت مفهومی، اصول و ویژگیها، و فرایندهای اجرایی)، پژوهش پیش رو بر دو مقوله بهمنظور رفع موانع تاکید دارد: 1)درنظرگیری ویژگیهای کلنگری و کثرتگرایی برای رفع موانع مفهومی و 2) تعریف اصول واقعنگری و قابلیت اجرا، فرایندمحوری، و مقبولیت برای حل موانع اجرایی.
خلاصه ماشینی:
پیوند جامعه با طبیعت، تقویت انسجام اجتماعی، سلامت جسمی و روانی (Ghisleni, 2021; Gulsrud, Hertzog & Shears, 2018)، کاهش جزیرۀ گرمایی شهری، افزایش تنوع زیستی، مدیریت پایدار آب (Xing, Jones & Donnison, 2017; Majidi, Vojinovic, Alves, Weesakul, Sanchez, Boogaard & Kluck, 2019)، ایجاد بستر مناسب برای طراحیهای خلاقانه و کمهزینه نسبتبه راهحلهای فنی و سنتی (Short, Clarke, Carnelli, Uttley & Smith, 2019; van der Jagt, Smith, Ambrose-Oji, Konijnendijk, Giannico, Haase, ...
در تعریف اتحادیۀ بینالمللی حفاظتاز طبیعت، راهحلهای طبیعتبنیان مجموعه اقداماتی برای محافظت، مدیریت پایدار و بازیابی اکوسیستمهای طبیعی یا اصلاحشده است که به حل چالشهای اجتماعی1میپردازد (IUCN, 2013) و بهطور مؤثر و سازگار، مزایای رفاه انسان و تنوع زیستی را فراهم میکند (Maes & Jacobs 2017; Seddon, Chausson, Berry, Girardin, Smith & Turner, 2020; Fedele, Locatelli, Djoudi & Colloff, 2018; Lafortezza, Chen, Van Den Bosch & Randrup, 2018).
₋ نوع سوم: در اینجا مدیریت اکوسيستمها بیشتر از دو نوع پیشین بوده و برای ایجاد اکوسيستمهای جدید تلاش میشود (van der Jagt, Szaraz, Delshammar, Cvejić, Santos, Goodness & Buijs, 2017; Frantzeskaki, 2019; Droste, Schröter-Schlaack, Hansjürgens & Zimmermann, 2017; Fink, 2016; Fan, Ouyang, Basnou, Pino, Park & Chen, 2017; Andersson, Borgström & McPhearson, 2017) (تصویر 3).
باوجود اثرگذاری بر چالشهای کوتاهمدت و در مقیاس یک سایت خاص (خرد)، ممکن است این راهحلها در مقیاسهای بزرگتر و در بلندمدت اثربخشی یکسانی نداشته باشند (Geneletti & Zardo, 2016)؛ برای مثال راهحلهای طبیعتبنیان در مقیاسهای کوچک برای مخاطراتی با احتمال کم مؤثرند اما در رویدادهای بزرگتر نیازمند ترکیب با انواع مختلف اقدامات هستند (Vojinovic, Alves, Gómez, Weesakul, Keerakamolchai, Meesuk & Sanchez, 2021; Kuwae & Crooks, 2021) با این حال حتی در مقیاسهای خرد هم ميتوانند اثربخشی شبکهای برای مقیاسهای بزرگتر داشته باشند (Hankin, Page, McShane, Chappell, Spray, Black & Comins, 2021).