چکیده:
در مقاله حاضر موضوع توانمند سازی کارکنان و مدیران مورد بررسی قرار گرفته است ابتدا تعاریفی از توانمند سازی ارایه گردیده وسپس عوامل موثر بر توانمندسازی در سازمان که عبارتند از سبک رهبری، ساختار، انگیزش، آموزش و رضایت شغلی مورد بررسی قرار گرفته است و تاثیر عوامل ذکر شده بر توانمندسازی کارکنان تعیین گردیده است. در شرایطی که سازمانها تحت تاثیر رقابتهای اقتصادی میباشند، ضرورت توجه به کیفیت کاری و بهره وری سازمانی از اهمیت ویژه ای برخوردار گردیده است. مدیریت برای اینکه بتواند عملکرد سازمان متبوع خود را بهبود بخشد بایستی با دید کیفی به سازمان نگریسته و تلاش نماید تا آنجا که ممکن است با ارایه راهبردهای اجرایی،کیفیت عملکردکاری سازمان تحت امر خود را در سطح مطلوب حفظ نماید. این یعنی اینکه اصولا هر برنامه مبتنی بر توانمند سازی می تواند به بهره وری منجر گردیده و تولید بیشتر، خدمات مناسبتر، جذب مشتریان و نهایتا در اختیار گرفتن سهم بیشتری از بازار را به همراه آورد. این بهبود مستمر نه تنها برای رویارویی با تهدیدات و فرصتها در محیط پیچیده امروزی ضروری است بلکه موید آن است که سازمان نمی بایست فقط اصل متفاوت بودن کارکنان از یکدیگر را بپذیرد و باید برای تفاوتها سرمایه گذاری نماید و ایشان را به کارهایی گمارد که برابر با توانمندی هایشان باشد. با این رویکرد و با توجه به اینکه نوآوری در خلق فرصتهای جدید آنگاه تحقق مییابد که سازمان از منابع انسانی توانمند برخوردار باشد.
خلاصه ماشینی:
ابزاري كه ميتواند در اين زمينه به كمك مديران بشتابد فرآيند توانمند سازي است در اين فرآيند نيروي محركه از برون انسان به درون او منتقل ميشود و به او آگاهي مي دهد، اهداف كار را روشن مي سازد، بطوري كه به جاي اينكه به افراد بگويند كه چه انجام بدهند و چگونه و كي انجام بدهند بايد به آنها توانايي ببخشند كه خود مشكلات خود را حل كنند و براي خود تصميم بگيرند.
افزايش در هر يك از سه عامل فوق باعث افزايش پيچيدگي سازمان مي > - رسميت: عبارت است از درجه اي كه سازمان بر روي قوانين و مقررات و فرآيندهاي انجام كار تكيه ميكند تا رفتار كاركنان را به سمت و سوي دلخواه هدايت نم Motivation Abraham Maslow Structure Structure Organization - تمركز: هرگاه همه قدرت تصميم گيري در پايگاه معيني در سازمان قرار گيرد و در نهايت در دست يك فرد باشند آن ساختار را متمركز مي ناميم و به نسبتي كه اين قدرت در ميان افراد بيشتري پراكنده ميشود آن ساختار را نامتمركز مي ناميم.
كانتر معتقد است كه نه تنها عملكرد سازماني با توانمند ساختن ديگران بالا مي رود بلكه بهره وري ملتها نيز با افزايش سطح مهارتها بالاتر مي رود، ولي عدم تمايل مديران به مشاركت دادن اعضا در قدرت سازمان و عدم باور آنها به توانمندي كاركنان در انجام مناسب كارها را دو عامل اساسي در عدم موفقيت برنامه هاي توانمند سازي مي داند بنابراين الزام است با تغيير مباني فكري و نوع نگرش مديران اين موانع مرتفع شود.
com/book 10- دفت، ريچاردال، تئوري سازمان و طراحي ساختار جلد اول، مترجم علي پارسائيان و سيد محمد اعرابي، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي بازرگاني، 1374- https://www.