چکیده:
دعای شریف فرج، دعائی است با مفاهیم بلند و پرمحتوا که شیخ طوسی و شیخ کفعمی و دیگر بزرگان در کتاب های خود، آن را نقل کرده اند. بدیهی است کلام اهل بیت (ع) به عنوان همتایان قرآن کریم، همانند آن، علاوه بر معنا و مقصود ظاهری، دارای معاریض و باطنهایی است. در این نوشتار به گوشه ای از معارف باطنی این دعا، یعنی مقصود از بلا و سختیها و ریشه مشکلات، یعنی هبوط و دوری انسان از مبدا و فقدان حاکمیت ولی الهی و زندگی زیر سلطه و قواعد حاکمان ظالم و گرفتاری در ظلمت کده طبیعت و راههای رهایی از بلا با رفع موانع و درمان دردها، با استناد به آیات و روایات، بدون پرداختن به معانی لغوی رایج، اشاره شده است. روش این پژوهش توصیفی بوده و نوع جمع آوری و تحلیل دادهها کتابخانه ای می باشد.
The noble prayer of Faraj is a prayer with high and profound concepts that Sheikh Tusi, Sheikh Kaf'ami, and other great scholars have quoted in their books. It goes without saying that the words of the Ahlulbayt (AS), as the counterparts of the Holy Qur’an, like it, have metaphorical and inner connotations in addition to their apparent meaning and purpose. In this paper, part of the esoteric teachings of this prayer is discussed, namely the meaning of calamities and hardships and the root of problems, which is the descent and estrangement of human beings from the origin, loss of divine sovereignty, life under the rule of oppressive rulers, and suffering in the darkness of nature's dungeon. The ways to overcome these calamities by removing obstacles and treating pains are provided referencing verses and narrations without delving into common literal meanings. The method used in this research is descriptive, and the type of data collection and analysis is library-based.
خلاصه ماشینی:
در اين نوشتار به گوشه اي از معارف باطني اين دعا، يعني مقصود از بلا و سختيها و ريشه مشکلات ، يعني هبوط و دوري انسان از مبدأ و فقدان حاکميت ولي الهي و زندگي زير سلطه و قواعد حاکمان ظالم و گرفتاري در ظلمت کده طبيعت و راه هاي رهايي از بلا با رفع موانع و درمان دردها، با استناد به آيات و روايات ، بدون پرداختن به معاني لغوي رايج ، اشاره شده است .
منشأ فرج بدان جهت که ما به مصداق «يعلمون ظاهرًا من الحياة الدنيا» (روم ، ٧) در پوسته زمين هستيم ، يعني فقط ظاهري از دنيا را ميفهميم و باطن دنيا و آخرت براي ما پوشيده است ، لذا مرحله اول فرج براي ما رسيدن نور از باطن دنيا به سوي ما است ؛ يعني درک عالم معني يا همان ملکوت که به برجستگاني همانند ابراهيم (ع ) داده شده است که خداي متعال آن را اين گونه گزارش ميکند: «وکذلک نري إبراهيم ملکوت السّماوات والأرض ».
» (مجلسي، ١٤٠٣ق ، ج ٢٣: ٢٥٩، ح ٨) کفايت محمد (ص ) و علي (ع ) در ياريرساني از جانب خدا (وانصراني فإّنکما ناصران ( در اين فراز از دعا از آن دو انسان کامل طلب ياري کرده ، درخواست ميشود که مرا ياري کنيد؛ چراکه ياريدهندگان شما هستيد و غير از شما نصرت دهنده اي [در ميان موجودات زميني] براي ما نيست و نصرت شما براي ما کافي است .