چکیده:
ثابت شده که تلقیح مصنوعی زن با اسپرم شوهر با رعایت موازین شرعی آن هم در زمان حیات هر دو جایز است. اما آیا تلقیح مصنوعی زن با اسپرم شوهر متوفایش نیز جایز است؟ پاسخ به این پرسش مبتنی بر تعیین گسترۀ زوجیّت است؛ به این معنا که آیا دامنه و گسترۀ زوجیّت مختصّ به زمان حیات زوجین است و با مرگ یکی پیوند زوجیّت منقطع میشود یا بعد از مرگ هم ادامه دارد؟ اگر منقطع شود، تلقیح جایز نیست و اگر باقی باشد، جایز. این بحث به صورت مستقل در کتب فقهی مطرح نشده. اما میتوان از روایاتی که در ابوابی مانند تغسیل و تکفین زوجه وارد شده حکم مسئله را استنباط کرد. پژوهش حاضر با روش توصیفیـ تحلیلی به بررسی اجتهادی ادله و نقد اقوال موجود پرداخته و به این نتیجه دست یافته که دلالت ادلّۀ دالّ بر بقای پیوند زوجیّت، پس از مرگ یکی از زوجین، قویتر است. از این رو تلقیح مصنوعی زوجه با اسپرم شوهر متوفّایش اشکالی ندارد. مگر آنکه به اقتضای ادلۀ لزوم احتیاط در فروج و أعراض به پرهیز از تعمیم جواز حکم شود؛ ضمن آنکه اقتضای اصل در فرض یادشده نیز عدم رابطۀ زوجیت است و استصحاب بقای زوجیت هم مخدوش است.
It has been proved that artificial insemination of a woman with her husband's sperm during their lifetime is permissible in accordance with the Shari'a. However, is it also permissible for a woman to be artificially inseminated with her husband's sperm after his death? The answer to this question is based on determining the scope of the marriage; in other words, is the scope of marriage specific to the time of the couple's life and with the death of one, the marriage bond is terminated, or continues after death? Insemination is not allowed if the marriage bond is dissolved and it is allowed if it remains. This issue has not been discussed independently in jurisprudential books, but the ruling can be obtained from the narrations included in chapters such as taghsil and takfin of the wife. Using a descriptive-analytical method, this research studies the ijtihad of arguments and critique of opinions. The study finds that the evidence for the survival of the marital bond after the death of one of the spouses is stronger, so there is no problem in artificial insemination of the wife with the sperm of her deceased husband, unless based on the evidences that necessitate precaution of fruj and i'raz, it is ruled that the permission should not be generalized. Meanwhile, the requirement of the principle in the above-mentioned assumption, is the absence of a marital relationship and the presumed continuity of the marriage bond is also canceled.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر بـا روش توصـيفيــ تحليلـي بـه بررسي اجتهادي ادله و نقد اقوال موجود پرداخته و به اين نتيجه دست يافته که دلالت ادلۀ دال بر بقاي پيونـد زوجيت ، پس از مرگ يکي از زوجين ، قوي تر است .
روايت دال بر حرمت نظر مرد به بدن و موي همسر متوفايش در برخي روايات آمده است که مرد نميتواند به بدن و موي همسر متوفايش نگاه کند و فقط ميتواند از روي لباس او را غسل دهد: «علي بن الحسين عن محمد بن أحمد بن علي عن عبد الله بن الصلت عن ابن أبي عمير عن حماد عـن الحلبـي عن أبي عبد الله (ع ) قال سئل عن الرجل يغسل امرأته قال نعم من وراء الثوب لا ينظر إلي شعرها و لا إلي شيء منها ...
ثانيـا، بـرخلاف اين روايت ، در صحيحۀ محمد بن مسلم ، که در ادلۀ بقاي زوجيت بيان خواهد شد، آمده است که مرد ميتواند به مو و بدن همسر متوفايش نگاه کند.
چون بعيد است راوياي مانند محمد بن مسلم از نگاه به سر پوشيدة زن سؤال کند و اين حکـم امام (ع ) نيست مگر به جهت بقاي زوجيت پس از مرگ يکي از زوجين .
دليل دال بر بقاي زوجيت ، از طرف زن ، در زمان عده از روايت صحيح السندي، که زراره از امام صادق (ع ) نقل کرده ، استفاده ميشود که زن تا زماني که در عده است ميتوانـد همسـر خود را غسل دهد، ولي مرد اصلا نميتواند همسر متوفايش را غسل دهد: «عن الحسين بن سعيد عن ابن أبي عمير عن حماد بن عثمان عن زرارة عن أبي عبد الله (ع ) في الرجل يموت و ليس معه إلا نساء قال تغسله امرأته لأنها منه فـي عـدة و إذا ماتـت لـم يغسلها لأنه ليس منها في عدة » (طوسي، ١٤٠٧ ق ، ج ١: ٤٣٧).