چکیده:
در مطالعات دین در کنارِ روشهایی مانند الاهیات و جامعهشناسی دین، «روشی دینی» نیز وجود دارد. این روش دارای دو ویژگی است: نخست آنکه بر دیدگاه درونیان تکیه دارد و دوم آنکه دربارة ماهیت دین نیست. شارما در توضیح روش دینی به ترتیب دو گام سلبی و ایجابی برمیدارد. در گام نخست، تمایز روش دینی را با روش اعترافی و تحویلی توضیح میدهد و در گام دوم، از یک طرف نشان میدهد که دین نیز مانند هنر روش مطالعة خاص خود را دارد و از طرف دیگر با تکیه بر معنای پدیدارشناسانه از دین تأکید میکند که امکان روشی دینی برای مطالعة دین لزوماً به معنای آن نیست که دین محصول جامعه و فرهنگ نیست. او همچنین بیان میکند که دین به عنوان موضوع روش دینی میتواند چهار سطح مختلف داشته باشد؛ دین در سطح یک مؤمن، در سطح یک سنت، در سطح سنتهای دینی به عنوان کل، و در کلیترین سطح.
In the study of religion, in addition to the ways such as theology and sociology of religion, there is a religious way of studying religion. This way is characterized by two features: first, it is mainly concerned with the insider or believer's perspective; and second, it does not take the nature of religion into consideration. In explaining the religious way of studying religion, Sharma takes two steps: negative and positive. In the first step, he elaborates on the distinction between the religious way and the confessional and reductionist ways. In the second step, on the one hand, he shows that just as there is an artistic way of studying art, there is a religious way of studying religion; and on the other hand, based on the phenomenological meaning of religion, he emphasizes that the possibility of a religious way in the study of religion need not mean that religion itself is religious. And then, he proceeds to argue that religion, as the subject of the religious way, can be identified as operating at four levels: at the level of the individual believer, at the level of a religious tradition, at the level of the religious traditions as a whole, and at the most generic level.
خلاصه ماشینی:
برای اینکه این پیشنهاد به سلامت از چنین مهلکهای جان سالم به در بَرَد، ابتدا پیش از آنکه بتوان پیشنهاد داد روشی دینی برای مطالعة دین چه میتواند باشد (Morgan, 1970: 583) باید بیان کنیم که چه چیزی نیست.
این مطلب مورد تأیید مورخان دین (Ibid: 213) و هم عالمان اجتماعی (Segal, 1992: 147) است، و حتی خود دینپژوهان نیز بدان اذعان دارند (Eliade, 1959: 106-107)؛ و (ب) عالمان اجتماعی هیچگاه از خودآگاهی مؤمنان دور نمیشوند، چراکه حتی تبیین نیز میتواند غیرتحویلی باشد: «تبیین یا گزارشِ خود بازیگر از منشأ دینداریش است یا گزارشِ ناظر.
Paden)، مانند افراد پیش از خود (Waardenburg, 1972: 165)، به سه طریق از تمثیل هنر به نفع مطالعۀ دینی دین استفاده میکند: (1) «باید پدیدار دینی را، مانند پدیدار هنری، در سطح خودش فهم کرد، یعنی بر اساس راههای منحصربهفردشان در ساخت تجربه» (Paden, 1992: 69)؛ (2) تجربۀ دینی از ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی یا سایر ابعاد زندگی جداییناپذیر است، اما به آنها تحویلپذیر نیست، درست همانطورکه هنرها را میتوان «از دیدگاه رشتههای دیگر تبیین کرد، میتوان آنها را بر اساس روش خاصی که در نگاه به جهان دارند نیز بررسی و فهم کرد» (Ibid: 70)؛ (3) درست همانطور که «هزاران نوع اثر هنری نیز وجود دارد...
باید توجه کرد که برای فهم یک دین بهعنوان دینی یگانه و منحصربهفرد چنین عملی ضروری نیست، زیرا مؤمنان یک دین، یعنی «درونیان متعهد، ممکن است نخواهند امور را به این روش جنبی و خلاق ببینند.