چکیده:
در حالی که عموماً دغدغۀ پژوهشگران فلسفۀ دین مربوط به صدق، توجیه و معناداری گزارههای دینی است، دینپژوه به دنبال تبیین یا فهمِ چراییِ افکار و مناسک دینداران است. در این مقاله به آرای فروید در حوزۀ دینپژوهی میپردازیم تا توضیح دهیم که از نگاه فروید چرا دین در ابتدای تاریخ به وجود آمد. همچنین به این مسئله میپردازیم که اندیشههای فروید در تبیین پیدایش دین، چه نسبتی با آرای داروین و برخی داروینیستها پیدا میکند. در مقدمۀ این مقاله در مورد دینپژوهی و دستههای مختلف موجود در آن بحث شده است. در بخش دوم مقاله، آرای فروید در باب چگونگی پیدایش دین در پیشاتاریخ را توضیح دادهایم. در بخش سوم در این باب بحث کردهایم که فروید در کدام قسمت نظریات خود در حوزۀ دینپژوهی از داروین تأثیر پذیرفته و در چه قسمتی با او زاویه پیدا میکند. در بخش چهارم نقدهای برخی داروینیستها به آرای فروید در حوزۀ دینپژوهی را مطرح کردهایم و در بخش پنجم این نقدها را بررسی کردهایم.
While generally the concern of the researchers of the philosophy of religion is related to the truth, justification and meaningfulness of the religious propositions, the theologian seeks to explain or understand the reason behind the thoughts and rituals of religious people. In this article, we discuss Freud's opinions in the field of religious studies to explain why religion appeared at the beginning of history from Freud's point of view. We also deal with the issue of how Freud's ideas in explaining the origin of religion are related to the opinions of Darwin and some Darwinists. In the introduction of this article, religious studies and its different categories have been discussed. In the second part of the article, we have explained Freud's opinions about the origin of religion in prehistory. In the third part of this chapter, we have discussed which part of Freud's theories in the field of religious studies was influenced by Darwin and in which part it contrasts with Darwin’s theories . In the fourth part, we have raised the criticisms of some Darwinists against Freud in the field of religious studies, and in the fifth part, we have examined these criticisms.
خلاصه ماشینی:
انتقاد فروید به کسانی که منشأ دین را به نوعی تبیین اشـتباه انسـان اولیـه از پدیده های جهان می دانند، این است که به برخی از پرسش ها توجه نمی کنند؛ بـرای مثـال اگـر عقاید دینی تا این حد به وضوح اشتباه اند، پس چرا آدمیان این عقاید را رهـا نمـی کننـد؟ چـرا وقتی به آن ها اطلاع داده می شود که باورشان اشتباه است ، دست از آن بـر نمـی دارنـد (پـالس ، ١٣٩٤: ١١٠)؟ در واقع پرسش اصـلی فرویـد ایـن اسـت کـه چـرا دیـن بـه صـورت ایمـانی انکارنشدنی باقی مانده است و دین داران به حفظ آن اصرار دارند.
(Darwin, 1871, 27: 362) برخی از انسان شناس های ابتدای قرن بیستم با توجه بـه همـین تصـویر داروینـی از انسـان پیشاتاریخی به این نتیجه رسیدند که می توان منشأ تابوی منع رابطة جنسی با محارم را در چنین نظام زندگی ای جست ؛ جایی که پسران نباید با همسران پدرشان (یا همان محارم ) رابطة جنسی داشته باشند، وگرنه مورد خشم پدر قرار می گیرند.
فروید به آتکینسون که سال ها در کالـدونیای جدیـد٨ (New Caledonia) و در کنـار بومیـان زندگی کرد استناد می کند و می گوید شرایطی که داروین در مورد جماعت انسـان هـای بـدوی فرض می کند، او مرتباً در میان گله های گاوها و اسب های وحشی مشاهده کرده است و همیشه هم پسران پدر را به قتل می رسانند (٢٢٢ :١٩٠٣ ,Atkinson به نقل از ١٦٥ :٢٠١٢ ,Freud).