خلاصه ماشینی:
"یعنی این چه در ابعاد رفتار فردی و چه اجتماعی و سیاست ورزی و چه مسایل خانوادگی و چه روابط بینالملل و مسایل مختلف، آن چیزی که مفهوم ماند بعد از امام و به نظرم امام در این زمینه تلاش وافری هم انجام دادند این بود که این مواردی که امام مطرح کردند تئوریزه شود توسط افراد حوزوی و اندیشمند روشنفکر که متأسفانه اینگونه نشد و در همین سطح باقی ماند به نظر من امام در تمامی زوایا از روی رویکرد تا دقایق مختلف تا بستر text و contextهمه را دچار تحول ژرف و گسترده کرد و یک نظام معنایی را به وجود آورد، که در این نظام معنایی اگر تعبیر لکلاو را بکار ببریم میتوانیم ماوراء رهایی حرکت کنیم چون افق ما رهایی است و ما وراء رهایی چیست؟ به نظر من امام ماوراء رهایی را مطرح کرد و امام ماوراء دیدگاههای به یک معنا پستمدرنیستی را مطرح کرد و ماوراء شیوههای کلاسیک قدرت و چهرههای کلاسیک قدرت را مطرح کرد و اینها همه چیزی است که دیگران دارند میاندیشند و به سفرههای خود میگیرند و تئوریزهاش میکنند و به خودمان تحویل میدهند و این باز تراژدی زمانه ماست که همواره ما تاریخ و سرنوشت و فرهنگمان را از زبان دیگران شنیدهایم و همچنین انقلاب اسلامی را هم؛ ما هم که سر کلاس انقلاب اسلامی تدریس میکنیم بالاخره میگوییم که خانم اسکاچ پل چه میگوید و فلان کس چه میگوید و دیدگاههای مارکسیستها چه میگوید و بنابراین خیلی خلاصه کنم مسأله را که از نظر من از نقطه عزیمت تئوریک یا معرفتی گرفته تا بقیه دوایر در گفتمان ما تحت تأثیر رویکرد ایشان قرار میگیرد و ایشان به تعبیر فوکو اگر بکار ببرم «the order of discourse» است و هیچ شخصیت را در یکصد سال گذشته و شاید بعد از چهارده قرن در تاریخ اسلام نداشتهایم که مصرف کننده یا پیوند دهنده «discourse» بوده باشد."