چکیده:
چکیدهمقاله کنونی جستاری است در رابطه با تاثیر مدیریت دانش بر راهبردهای منابع انسانی شرکتهای دانشبنیان ایران و ارایه الگوی بومی. روش تحقیق این مقاله، ازنوع آمیخته اکتشافی وجامعه آماری دربخش کیفی40 نفر از مدیران ارشد شرکتهای دانشبنیان و در بخش کمی، نخبگان و محققان علمیو اجرایی دانشگاهی به تعداد 1300 نفر بوده است؛ دربخش کیفی نیز بااستفاده از روش نمونهگیری گلولهبرفی تارسیدن به اشباع نظری باخبرگان، مصاحبه عمیق انجام گرفت و در بخش کمیبرای سنجش الگوی، پرسشنامه محقق ساختهای باروش نمونهگیری تصادفی ساده در بین480 تن ازنمونهها توزیع شد. دادههای کیفی با روش تحلیل مضمون با نرم افزار MAXqda و دادههای کمیبا الگویسازی معادلات ساختاری و بهکارگیری تحلیل عاملی تائیدی با نرم افزارهای SPSS وAMOS تحلیل شد. نتایج بخش کیفی نشان دادکه الگوی مدیریت دانش در شرکتهای دانشبنیان ایران دارای چهاربعد و 16مولفه بهشرح توانمندی فرایند دانش (کاربرد دانش، انتقال دانش، ادغام دانش، تولید دانش)، راهبردهای منابع انسانی (جذب و استخدام، توسعه منابع انسانی، عملکرد کارکنان، جبران خدمات، روابط کاری) راهبرد فناوری (توسعه شرکتهای دانشبنیان، توجه به نخبگان داخلی) و دارایی دانش (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه ابداعی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرایندی) بوده است. نتایج بخش کمینشان داد که تمامیابعاد و مولفههای الگوی تدوینی پژوهش مورد تائید واقع شدند.
The present article is a research on the impact of knowledge management on human resource strategies of knowledge-based companies in Iran during the embargo period and the presentation of a local model. The research method was a combination of exploratory and statistical population in the qualitative section of 40 senior managers of knowledge-based companies and in the quantitative section, elites and academic and executive researchers in the number of 1300 people. To measure the model, a researcher-made questionnaire using simple random sampling was distributed among 480 samples. Qualitative data were analyzed by content analysis method with MAXqda software and quantitative data were analyzed by structural equation modeling and confirmatory factor analysis with SPSS and AMOS software. The results of the qualitative section showed that the knowledge management model in knowledge-based companies in Iran has four dimensions and 16 components in terms of knowledge process capability (knowledge application, knowledge transfer, knowledge integration, knowledge production), human resource strategies (recruitment, human resource development, performance). Employees, service compensation, labor relations) have been technology strategies (development of knowledge-based companies, attention to internal elites) and knowledge assets (human capital, structural capital, innovation capital, social capital, process capital). The results of the quantitative section showed that all the dimensions and components of the research formulation model were approved.
خلاصه ماشینی:
روش تحقيق اين مقاله ، ازنوع آميخته اکتشافي وجامعه آمـاري دربخـش کيفي ٤٠ نفر از مديران ارشد شرکت هاي دانش بنيان و در بخش کمـي ، نخبگـان و محققـان علمـيو اجرايـي دانشگاهي به تعداد ١٣٠٠ نفر بوده است ؛ دربخـش کيفـي نيـز بااسـتفاده از روش نمونـه گيـري گلولـه برفـي تارسيدن به اشباع نظري باخبرگان ، مصاحبه عميق انجـام گرفـت و در بخـش کمـيبـراي سـنجش الگـوي، پرسشنامه محقق ساخته اي باروش نمونه گيري تصادفي ساده در بين ٤٨٠ تن ازنمونه ها توزيـع شـد.
نتايج بخش کيفي نشـان دادکـه الگوي مديريت دانش در شرکت هاي دانش بنيان ايران داراي چهاربعد و ١٦مولفه به شـرح توانمنـدي فراينـد دانش (کاربرد دانش ، انتقال دانش ، ادغام دانش ، توليد دانش )، راهبردهاي منابع انسـاني (جـذب و اسـتخدام ، توسعه منابع انساني ، عملکرد کارکنان ، جبران خدمات ، روابط کاري ) راهبـرد فنـاوري (توسـعه شـرکت هـاي دانش بنيان ، توجه به نخبگان داخلي ) و دارايي دانش (سـرمايه انسـاني ، سـرمايه سـاختاري ، سـرمايه ابـداعي ، سرمايه اجتماعي ، سرمايه فرايندي ) بوده است .
نکته مهميکه دراين ميان نبايـد از تببين آن غافل شد اين است که يکي از نخستين و مهم ترين بازخورد مـديريت صـحيح و هدفمنـد دانش در سازمان تحقق نوآوري فناورانه درسازمان اسـت (آفـاق ٤ و ديگـران ، ٢٠٢٠: ٥)؛ بـه ديگـر سخن ، نوآوري فناورانه که ستون فقرات شکل دهنده شرکت هـاي نوپـاي فنـاور و يکـي از عوامـل اصلي بقا و کسب مزيت رقابتي براي اين شرکت هاست ماحصل ايجاد جريان مداومـي از دانـش و مديريت آن در سازمان هاست (سلاميو ديگران ، ١٤٠٠: ٦٩).