چکیده:
در یک تمدن دینی، دین میتواند در بخشهای مختلف آن ایفای نقش کند. هنر به عنوان یکی از مظاهر فرهنگی تمدنی در این امر اهمیت دارد. یکی از مسایل مهم در زمینه هنرهای دینی، امکان تفسیر و قبول جنبه عرفانی برای آن است. از یک منظر، اگر یک فرهنگ با عرفان گره خورده باشد، باید هنر نیز جنبۀ عرفانی داشته باشد و از سوی دیگر، میتوان این دو امر را جدا فرض کرد. در این باره دیدگاههای مختلفی وجود دارد. در میان این جریانها، دو جریان سنتگرایی و تاریخینگری به دلیل اختلاف فکری در برخی از زمینهها از اهمیت بسزایی برخوردارند. در این پژوهش، جنبۀ عرفانی نگارگری اسلامی در دیدگاه سید حسین نصر به عنوان یکی از مهمترین سنتگرایان و الگ گرابار به یکی از مهمترین تاریخینگران که به نگارگری اسلامی پرداختهاند، بررسی میشود. ضرورت این پژوهش از آن جهت است که بررسی این دو دیدگاه در کنار روشن شدن ابعاد دیدگاه سنتگرایان و تاریخینگران در زمینۀ هنر اسلامی، سبب تحلیل دقیقتر امکان تفسیر عرفانی نگارگری اسلامی میشود. در این پژوهش، برای گردآوری اطلاعات، از روش کتابخانهای و ابزار فیشبرداری و برای تحلیل، از روش کیفی استفاده شده است. این پژوهش نشان میدهد که دیدگاه نصر و گرابار درباره تجلی حکمت و عرفان در آثار نگارگری در مقابل یکدیگر قرار دارد. نصر به وجود معنویت و مفاهیم اسلامی در آثار نگارگری قائل است و گرابار این هنر را بیشتر مادی و به دور از تفکر اسلامی میداند. در اندیشه سنتگرایان هنرهای سنتی الهام گرفته از خیال هنرمند و سیر و سلوک او در عالم خیال هستند، اما تاریخینگران معتقد هستند که یک اثر هنری یا حتی سلایق و تفکر هنرمند تحت تاثیر وقایع دوران و در بستر تاریخ شکل میگیرد.
Religion can play a role in a religious civilization in its various parts. Art as one of the cultural expressions of culture is essential. One of the critical issues in sacred arts is the possibility of interpreting and accepting the mystical aspect of it. From one perspective, if a culture is tied to mysticism, art must also have a mystical element, and on the other hand, the two can be assumed separately. There are different views on this. The two currents of traditionalism and historicism are significant due to differences of opinion in some fields. In this research, the mystical aspect of Islamic painting is examined in the view of Seyyed Hossein Nasr as one of the essential traditionalists and Oleg Grabar as one of the most influential historicists who have studied Islamic painting. The necessity of this research is because the study of these two views, along with clarifying the dimensions of the views of traditionalists and historicists in Islamic art, leads to a more accurate analysis of the possibility of mystical interpretation of Islamic painting. In this research, the library method and filing tools have been used for data collection, and the qualitative approach has been used for analysis. This study shows that Nasr and Grabar’s views on the manifestation of wisdom and mysticism in paintings are opposite. Nasr believes in spirituality and Islamic concepts in paintings, and Grabar considers this art to be more materialistic and far from Islamic thought. In traditionalist thought, traditional arts are inspired by the artist’s imagination and his journey in the imaginary world. But historicists believe that a work of art or even the artist’s tastes and thinking is shaped by the era’s events and in the context of history.
خلاصه ماشینی:
Analysis of the Mysical Aspect of Islamic Painting from the perspective of Seyyed Hossein Nasr and Oleg Grabar Javad Amin Khandaqi / Assisant Professor, Department of Dramatic Literature, Fac ulty of Arts, Ferdows Insitute of Higher Education, Mashhad, Iran.
پيشينه پژوهش بررسي منابع موجود بيان گر اين امر است که دربارة تطبيق ديدگاه سيد حسين نصر و الگ گرابار در زمينۀ جنبۀ عرفاني نگارگري اسلامي ، پژوهش مستقلي يافت نشد.
موسوي گيلاني (١٣٩٠) در کتابي با عنوان درآمدي بر روش شناسي هنر اسلامي جريان سنت گرايي و تاريخي نگري را به مثابۀ دو رويکرد در پژوهش هنر اسلامي ، معرفي کرده است ، اما به مقايسه اين ديدگاه ها با يکديگر در زمينۀ نگارگري اسلامي نپرداخته است و موضوع اصلي نيز تفسير عرفاني نيست .
/ تصوير٢: ديدار سام از زال در لانه سيمرغ ، شاهنامه شاه اسماعيل دوم ،٩٨٤ق ، (حسيني راد،٣١١:١٣٨٤) علاوه بر مضمون کلي يک حکايت ، مي توان مفاهيم عناصر را نيز به صورت مجزا مورد مطالعه قرار داد: نصر معتقد است حتي گياهان در صحنه نگارگري تقليد عالم طبيعت نيستند، بلکه تجسم طبيعت بهشتي هستند که در همين لحظه در عالم مثال وجود دارد (نصر، ١٣٩٤: ١٩٠).
گرابار معتقد است يک پديده يا اثر هنري تحت تاثير شرايط موجود در زمانه و در بستر تاريخي شکل مي گيرد، اما نصر بر اين اعتقاد است که آثار هنر اسلامي منشأ الهي دارند و تحت تاثير انديشه هاي عرفاني و ديني هنرمند به وجود مي آيد.