چکیده:
با وقوع انقلاب 1357، محققان و اندیشمندان علوم اجتماعی به مطالعه در مورد دلایل وقوع این انقلاب پرداخته و درصدد برآمدند تا چارچوبهای نظری در این زمینه ارائه دهند. هر یک از چارچوبهای نظری، ضمن پذیرش وجود عوامل مختلف در وقوع انقلاب ایران بر یک عامل به عنوان عامل اصلی اشاره میکنند. بر طبق نظریه توسعه نامتوازن، انقلاب ایران به این علت رخ داد که شاه ایران در حوزههای اجتماعی ـ اقتصادی به نوسازیهایی پرداخت و در نتیجه طبقات کارگر و متوسط جدید را گسترش داد اما از نوسازی در حوزهی سیاسی ناتوان ماند، در نتیجه شکاف عمیق میان نظام اقتصادی ـ اجتماعی توسعه یافته و نظام سیاسی توسعه نیافته چنان وسیع شد که منجر به سقوط رژیم گردید. بایندر، آبراهامیان، میلانی و زیباکلام از جمله نویسندگان معتقد به این نظریه در وقوع انقلاب ایران هستند. بررسی نظریه توسعه نامتوازن در تبیین علت وقوع انقلاب ایران مسألهای است که در این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع و تحقیقات در دسترش، مورد پژوهش قرار گرفته است.
With the outbreak of the 1979 Revolution, researchers and thinkers in the social sciences studied the reasons for the outbreak of this revolution and sought to provide theoretical frameworks in this field. Each of the theoretical frameworks, while accepting the existence of different factors in the occurrence of the Iranian revolution, points to one factor as the main factor. According to the theory of unbalanced development, the Iranian revolution occurred because the Shah of Iran undertook reforms in the socio-economic spheres, thus expanding the new working and middle classes, but was unable to modernize in the political sphere. As a result, the deep divide between the developed socio-economic system and the underdeveloped political system became so wide that it led to the fall of the regime. Binder, Abrahamian, Milani and Zibakalam are among the authors who believe in this theory in the occurrence of the Iranian revolution. The study of the theory of unbalanced development in explaining the cause of the Iranian revolution is an issue that has been studied in this research by descriptive-analytical method and using the sources and research at its disposal.
خلاصه ماشینی:
علل انقلاب ١٣٥٧ در ایران و دستاوردهای چهل ساله ؛ با استفاده از نظریه توسعه نامتوازن سعید محمدی گماری ١ حمید صالحی ٢ چکیده با وقوع انقلاب ١٣٥٧، محققان و اندیشمندان علوم اجتماعی به مطالعه در مورد دلایـل وقـوع ایـن انقلـاب پرداخته و درصدد برآمدند تا چارچوب های نظری در این زمینه ارائه دهند.
فروپاشی یک نظام قدرتمند سیاسی ـ نظامی، جابه جایی سریع ارزش های حاکم بر جامعه ، دگرگونی ساختار قدرت شاهنشاهی با قدمتی کهن و نیز غیرمنتظره بودن انقلاب با توجه به این که ظاهراً تمامی امور به نفع رژیم پهلوی پیش میرفت ، تحول ساختاری صورت گرفته در ایران را بیش از پیش مورد توجه و نیازمند تحلیل و تأملات دقیق قرار میدهد؛ به ویژه اگر بپذیریم ، عواملی که منجر به وقوع انقلاب و تغییر نظام سیاسی گردید، یک شبه بروز نکردند، بلکه ناشی از تحولات عمیق طی سال های متمادی بوده اند.
میلانی در مورد نظریه توسعه ی نامتوازن چنین اعتقاد دارد: ساموئل هانتینگتون بر این باور است : جوامعی که در آن ها روند تحولات اجتماعی و اقتصادی، سریع تر از ایجاد نهادهای یک رژیم سیاسی حاکم صورت میپذیرد، به احتمال فراوان ، نوعی بیثباتی سیاسی را تجربه خواهند کرد.
پس باید چنین گفت : از دیدگاه نظریه ی توسعه ی نامتوازن درباره ی انقلاب ایران ، انقلاب به این دلیل روی داد که نوسازی و اصلاحات اقتصادی شاه ، سبب دگرگونی در ساختار اقتصادی و اجتماعی گردید اما ساخت سیاسی مانند قبل استبدادی باقی ماند و اگر راه های دموکراتیک بیان اعتراض وجود میداشت ، احتمالاً انقلابی صورت نمیگرفت .