چکیده:
یکی از مسایل مطرح شده در فلسفه سیاسی متاخر، بازاحیای مفهومی زبانی با عنوان «داوری سیاسی» است. داوری سیاسی را می توان بیان ادراک و دریافت خود از یک رخداد یا وضعیتی سیاسی در نظر گرفت. بر مبنای این تعریف، ذات امر سیاسی بر مبنای سخن، تصمیم و داوری در زندگی سیاسی تعریف می شود. داوری سیاسی به لحاظ تاریخی/ مفهومی، دو تحول عمده را پشت سر گذاشته است. یکی در قالب هیبتی افلاطونی و پیروی از معیارهای از پیش تعیین شده (ایده محوری) و دومی در قالب چهره ارزش زدایانه از عالم سیاست و کانونی سازی برداشت، تفسیر و منفعت انسان به عنوان معیار همه چیز (نسبی گروی). رویکرد هنجاری نوسبام، نوع سوم و متمایزی از داوری را با عنوان «قابلیتی- فضیلتی» مطرح می کند. از این رو این سوال مطرح می شود که داوری سیاسی در اندیشه نوسبام، چه ماهیتی دارد و جایگاه امر «قابلیتی- فضیلتی» در آن کجاست؟ داوری سیاسی در نگاه او از یکسو با «احساسات و عواطف سیاسی ارزشمند و فضیلتی» مرتبط است و از سوی دیگر با «رهیافت قابلیت» در معنای آنچه شهروندان می توانند و باید انجام دهند. از این حیث نوسبام با مطرح کردن لیبرالیسم سیاسی در مقابل لیبرالیسم جامع، درصدد نقد داوری استانداردمحور و غیرهنجارگرایانه است و از سوی دیگر مخالف با تحمیل آن داوری ها بر موقعیت های تصمیم گیری سیاسی شهروندان است.
One of the issues raised in the late political philosophy is the revival of the linguistic concept called "political judgment". Political judgment can be considered as the expression of one's understanding and perception of a political event or situation. Based on this definition, the essence ofPolitical thingis defined based on speech, decision and judgment in political life. Historically/ conceptually, political Judgment has gone through two major Transformation. One: in the form of Platonic awe and following predetermined criteria (idea-centric) , And the second in the form of devalued face of the world of politics and centralization, interpretation and benefit of man as the standard of everything (relativistic). Nussbaum's normative approach proposes a third and distinct type of judgment under the title of "virtuosity-ability". Therefore, the question arises, what is the nature of political Judgment in Nussbaum's thought, and where is the position of "ability-virtue" in it? In her view, political judgment is related to "valuable and virtuous political feelings and emotions", and on the other hand, to "capability approach" in the sense of what citizens can and should do. From this point of view, Nussbaum tries to criticize the standard-oriented and non-normative Judgment by proposing political liberalism against comprehensive liberalism. And on the other hand, she is against imposing those judgments on the political decision-making situations of citizens.
خلاصه ماشینی:
آیا ما باید به دنبال تئوریهایی صرفاً عقلانی و قائـل بـه اسـتنباط در داوری سیاسی باشیم ؟ یا نه به تعبیر آرنتی آن، بـا اضـمحلال معیارهـا و اسـتانداردهای پیشینی، آنهم بر اثر بحرانهای قـرن بیسـتم ، بایـد راه دیگـری بـرای داوری رخـدادهای سیاسی قرن حاضر برگزید؟ از جمله متفکرانی که در عصر حاضر، مواجهه ای فلسفی با این دو مسئله آغـاز کـرده، «مارتا نوسبام » است .
با توجه به بحـران اضـمحلالِ معیارهـا در فلسفۀ سیاسی معاصر از یکسو و زیان ناشی از تعیـین معیـار و اصـل غیرهنجـاری بـرای سیاست و زندگی از سوی دیگر، سؤال پیش روی این مقاله این است که : ماهیـت داوری سیاسی در اندیشه هنجاری مارتا نوسبام چیست و چگونـه نوسـبام، داوریسیاسـی را بـا قابلیت و توانمندیهای شهروندِ فضیلت اندیش ، در مسیر نائل شدن بـه سـعادت فـردی و اجتماعی مرتبط میکند؟ اساساً نوسبام به دنبال رفعِ ضـعف هـای لیبرالیسـم اسـت و بـا مطرحکردن لیبرالیسم سیاسی، در برابر برداشت جامع لیبرالی، اصلی را دنبـال مـیکنـد که بر اساس آن، شهروندان در مواجهه با رخدادهـا و یـا آنچـه خـودش قـرارگـرفتن در «فضاهای زندگی ٢» مینامد، قابلیت و توانمندی بیـان برداشـت هـای جـامع (داوریهـای شخصی سعادتطلبانه ) خودشان را داشته باشند.
ازایـن روی روش ایـن مقالـه توصـیفی- تحلیلی است و میکوشد با بررسی پدیدة داوری سیاسی، به تحلیل جایگاه آن در اندیشۀ نوسبام بپردازد و از سـوی دیگـر داوری سیاسـی قـابلیتی- فضـیلتی را بـه عنـوان بـدیلِ ضروری دو گونۀ تاریخی داوری، در جهت توسـعۀ شـهروندی و تحقـق زنـدگی سیاسـی خوب در اجتماع برخوردار از تعدد فرهنگی و سیاسی معرفی کند.