چکیده:
با آغاز مطالعات انتقادی کتاب مقدس در قرن هجدهم میلادی و بحث درباره شخصیت تاریخی حضرت عیسی علیه السلام، زندگی اجتماعی وی نیز مطمحنظر قرار گرفت و به ارائه دو نظریه متفاوت در قالب ایشان انجامید: حضرت عیسی علیه السلام به مثابه زاهدی اخلاقمدار یا مصلحی انقلابی. با توجه به برخی گزارههای عهد جدید و بافت سیاسی ـ اجتماعی زمانه حضرت عیسی علیه السلام، به نظر میرسد خوانش زاهدانه جامع و مبتنی بر جملگی گزارشها از زندگی آن حضرت نیست. این پژوهش با تحلیل فرازهایی از عهد جدید، ارائة سیمای صرفا اخلاقی و متغافل از رخدادهای اجتماعی حضرت عیسی علیه السلام را نقد میکند. سپس بر پایه تحلیل تاریخی دوران شکلگیری مسیحیت، زمینههای ظهور این دیدگاه را بررسی میکند. تحلیل متنی گزارههای عهد جدید درباره عملکرد اجتماعی حضرت عیسی علیه السلام نشان میدهد که وی افزون بر اهتمام به مباحث اخلاقی، بر اصلاح جامعه و حاکمیت نیز تاکید داشته و ارائه تصویری صرفا اخلاقی و متسامح معلول غلبه خوانش اخلاقی و مسامحهگرایانه پولس، تضعیف مسیحیان و حمایت امپراتوری روم از آیینهای اخلاقمحور و به چالش کشیده شدن انتظار مسیحا پس از تصلیب حضرت عیسی علیه السلام بوده است.
Along with the critical studies of the Bible in the 18th century AD and the discussions on the historical personality of Jesus, his social life was studied as well and led to two different theories about him: Jesus as a moral ascetic or as a revolutionary reformer. Considering some statements of the New Testament and the political-social context of the time of Jesus, it seems that the ascetic reading is not comprehensive and is not based on all the reports of his life. Analyzing some passages of the New Testament, this research criticizes the idea of a purely moral image of Jesus that ignores social events. Then, it studies the grounds for the emergence of this view based on the historical analysis of the era of formation of Christianity. The textual analysis of the statements of the New Testament about the social performance of Jesus shows that he emphasized on the reform of society and governance as well as paying attention to moral issues. It also shows that presenting a purely moral and tolerant picture is due to factors such as the predominance of the moral and tolerant reading of Paul, the weakening of Christians and the support of the Roman Empire for the ethics-oriented rites and the challenge of waiting for the Messiah after the crucifixion of Jesus.
خلاصه ماشینی:
تحليل متني گزارههاي عهد جديد درباره عملکرد اجتماعي حضرت عيسي(علیه السلام) نشان ميدهد که وي افزون بر اهتمام به مباحث اخلاقي، بر اصلاح جامعه و حاکميت نيز تأکيد داشته و ارائه تصويري صرفاً اخلاقي و متسامح معلول غلبه خوانش اخلاقي و مسامحهگرايانه پولس، تضعيف مسيحيان و حمايت امپراتوري روم از آيينهاي اخلاقمحور و به چالش کشيده شدن انتظار مسيحا پس از تصليب حضرت عيسي(علیه السلام) بوده است.
شخصيت اجتماعي حضرت عيسي(علیه السلام)، اخلاق فردگرايانه، پولس، عهد جديد، تحليل انتقادي مقدمه نقش محوري حضرت عيسي(علیه السلام) در مسيحيت و اسلام توجه به زندگي وي و پژوهش در ابعاد گوناگون شخصيت ایشان را به دنبال داشته است.
ليکن اين اثر در بسياري از موارد، مدعاي خود را بدون استناد ذکر کرده و فاقد رويکردي جامع است؛ جنبههايي از شخصيت حضرت عيسي(علیه السلام) را در نظر نگرفته و تنها بر بعد اجتماعي و سياسي وي تأکيد داشته است.
اما نوشتار پيشرو ميکوشيد پس از استقصای ويژگيهاي حضرت عيسي(علیه السلام) در عهد جديد و تحليل آنها در بافت اجتماعي زمانهاش، نظريه حاکي از شخصيت سازشکار و صرفاً اخلاقي وي را نقد کند و سپس علل و زمينههاي برتری اين نظريه را در امتداد تاريخ مسيحيت بررسی نماید.
در همان زماني که ظاهرگرايي يهود و فساد اخلاقي و معنوي در بين سران يهود ريشه دوانده و به اوج خود رسيده بود، حضرت عيسي(علیه السلام) با تأکيد بر مفاهيم دروني و پاکي باطن، به تقابل با آنها پرداخت و تأکيد بر اين تعاليم باطني در مواجهه با محيط پيرامونش و در شرايط اجتماعي آن دوران، به معناي مبارزه با برداشت نادرست از شريعت است.