چکیده:
دانشگاه و صنعت از تاثیرگذارترین نهادهای متولی در توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جامعه هستند که میتوانند مسیر پیشرفت اقتصادی و فناورانه را تسهیل میکنند. دلایل گوناگونی برای ارتباط مشترک میان این دو نهاد اعم از ارتباط علم و فناوری، تولید دانش، پیدایش صنایع بر مبنای علم، جهانی شدن فناوریها وغیره وجود دارد که بیش از پیش شکلگیری این ارتباط موثر را تشویق میکند. در قرن حاضر، رقابت بینالمللی بر سر دانش نوین میتواند علم مورد نیاز صنعت را ایجاد و پیوند این دو نهاد را تقویت نماید. دانشگاهها از مهمترین نهادهای توسعهدهنده دانش محسوب میشوند و با هدف ایده پروری، کاربردی کردن قابلیتها و تاثیرگذاری افزونتر بر اقتصاد به گسترش دانش کاربردی میپردازند. پیشرفت و توسعه هر کشوری به تعامل صحیح و سازنده دو نهاد مذکور بستگی دارد. بنابراین همه ساختارهای کشور از جمله ساختار علم و فناوری نیازمند ژرف نگری، جامعیت و واقعبینی است تا به درک گستردهتری از نیاز به تعامل این دو نهاد بینجامد. برای رسیدن به جهش اقتصادی، کاهش هزینهها و افزایش بهرهوری میبایست این پیوند برقرار شده، مستحکمتر و تنومندتر به توسعه و گسترش ارتباط ادامه دهد. توسعه ارتباطات بین این دو نهاد یکی از مهمترین فاکتورهای توسعه دانش به شمار میرود که همین امر منجر به تغییر و تحولات تجاری میگردد و باعث افزایش تمایل صنعت به پذیرش راهبردهای نوینسازی و آغاز همکاریهای تحقیقاتی با دانشگاه میشود. بنابراین این تبدیل دانش و تکنولوژی به اشکال قابل استفاده به لحاظ تجاری از سوی دانشگاه به صنعت و همینطور فراهم نمودن تامین مالی و اعتبارات و حمایتهای تحقیقاتی از سوی صنعت به دانشگاه ما را در پیشبرد هر چه بهتر اهداف اقتصادی، اجتماعی و فناورانه یاریگر بوده و موجب بهرهمندی هرچه بهتر هر دو نهاد از منابع موجود در جامعه میگردد. هدف از تدوین مقاله حاضر، بررسی انواع نظامات و الگوهای این تعامل، بررسی انواع طرحهای برقراری این ارتباط، رهیافتها، تئوریهای مطروحه، حلقههای رابط بین این دونهاد، موانع موجود و راهکارهای رفع آن است. همچنین در این مقاله به بررسی روند ارتباط این دو نهاد در ایران و برخی از کشورهای توسعه یافته مانند آمریکا، چین، ژاپن و کره جنوبی و ارائه تحلیلی در این خصوص پرداختهمیشود.