"او مانند بسیاری از کودکان ساحل میامی همیشه در آشغالهای روی آب به دنبال حیوانات و اشیایی که نماد زندگی داشتند میگشت و این خود بهموقع و همیشه به قدرت تخیل او کمک مینمود.
این عروسکها به صورت ایستاده با پاهای جدا از هم و تاکید بر روی قسمتهای زنانه مانند سینه و رحم میباشند که بیننده را به یاد باروریهای اولیه خدایان زن میاندازد و این خود به هنرمند احساس تازگی و جوانه زدن و به وجود آوردن نهالی نو را میدهد.
وی در تمام طول دوران زندگی هنری خود رابطهاش را با مردم و موضوعاتی که آنها برای ثابت نگه داشتن خود دارند به صورت بسیار زیبایی حفظ کرده است.
این همکاری بین کاربرد حروف الفبا و اجزا بدن به صورت بسیار آشکاری در یکی از کارهای او وجود دارد که استخوانهایی از جنس گل به صورتی با فضاهای خاکی کنار هم در روی زمین قرار گرفتهاند که تصور سفال و بتن را به وجود میآورد."