خلاصه ماشینی:
"اما کسی را که دید تاریخی ـ روائی به جهان دارد، فقط تاریخ میتواند به داستان بکشاند.
در این نوشتار بر آن نیستم که بگویم با ویران شدن ارگ بم، یکی از منابع الهام داستاننویسان ما هم نابود شد و از این منظر، داستاننویسان باید ماتم بگیرند که دیگر دستمایهای برای نوشتن درباره تاریخ ندارند.
اما میخواهم از احساسی بگویم که برای یک داستاننویس، بوی روایت میدهد، احساسی که آن روز، هنگام قدم گذاشتن در فضای رازآمیز ارگ بم در من متولد شد؛ یک احساس مرموز، مبهم و پیچیده.
ناگهان حس کردم کالوینو هم برای نوشتن شوالیه ناموجود فضاهائی شبیه به ارگ را تجربه کرده است؛ رمانی که سراسر ارجاعات تاریخی به حرکات و آداب شوالیهها و سربازان جنگهای کهن ایتالیا دارد.
اتفاقی که چند روز قبل بر سر مردمان بم و ارگ این شهر آمد، بیش از آنکه فاجعهای تاریخی باشد، فاجعهای انسانی بود، و بیش از آنکه فاجعهای انسانی باشد، گسستی بود که در سیر روایت مردمان این سرزمین اتفاق افتاد."