چکیده:
ریشههای تاریخی تصوف در ایران ـ جوفکری ایرانیان در قرون نخستین اسلامی، دین زرتشت و ناپسندیدگی زهد و فقر درآن ـ بررسی ادیانی که در دوران ساسانیان بین مردم رایج بوده: زرتشتی، مسیحیت، یهودیت، بودائی، برهمایی، مانویت، آئین مندایی یا صبی، .... قرابت مذهب گنوسی (یونانی) باتعالیم صوفیه ـ عرفان گنوسی: تضادبین روح و ماده، اعتقاد به دوعالم، برخوردشان نسبت به طبقات مردم، بررسی آئین مندایی یاصبی: عقاید و آداب و رسوم آنها درباره آب، نور ـ زندگی مانی و ارتباط او باپیروان آئین مندایی ـ تعالیم مانی، ثنویت بین نور و ظلمت ـ اساس جامعه مانوی ـ زهد در نزد مانویان ـ مذهب زروانی و نظریات آنهاو اختلاف نظرهایشان با زرتشتیان ـ احوال سلمان فارسی و ارزش تاریخی در سلسله فتوت و در طریقت صوفیه ـ برزویه طبیب ـ تصرف اسلامی - احوال و تعالیم زرتشت، روحانیت زرتشت ـ موارد شباهت بین عقاید صوفیه با آنچه تعلیم زرتشت تلقی شده ـ ثنویت در آئین زرتشتی.
خلاصه ماشینی:
فردوسی ، در داستانهای آغاز شاهنامه ، « اندر پادشاهی جمشید» شهریار پیشدادی ، در جایی پس از بر شمردن نهادها و کارهای او می سراید: چون این کرهای وی آمد بجای زجای مهی برتر آورد پای بفر کیانی یکی تخت ساخت چه مایه برو گوهر اندرشناخت که چون خواستی ، دیو برداشتی زهامون بگردون بر افراشتی چو خورشید تابان، میان هوا نشسته برو شاه فرمانروا جهان انجمن شد بر تخت او از آن بر شده فره بخت او بجمشید بر، گوهر افشاندند هر آن روز را روز نو خواندند سر سال نو ، هرمز فروردین بر آسوده از رنج، تن، دل زکین بنوروز نو ، شاه گیتی فروز بر آن تخت بنشست فیروز روز بزرگان بشادی بیاراستند می ورود و رامشگران خواستند چنین جشن فرخ از آن روزگار بمانده از آن خسروان یادگار خلاصه آوردههای فردوسی در شاهنامه به نثر چنین است که جمشید پس از انجام دادن کارهای بزرگ دوران پادشاهی خود ، در سالهای آخر آن ، با یاری رکیانی و موافق با شکوه پادشاهی، تختی ساخت و آنرا که لابد از زر و سیم بود با در و گهر آراست و جمشید هر هنگام که می خواست ، دیوان که موجودات نیرومند و درشت هیکل بودند و کارهای خارقالعاده انجام می دادند تخت را بر دوش گرفته از زمین بآسمان می بردند و جمشید بر روی تخت همچون خورشید بر آسمان می دخشید.