خلاصه ماشینی:
"«قیافهاش بدوا قدری تاریک شد ولی طولی نکشید که دوباره روشن گشت و سر بر آورده و گفت» آری خودم هم هرچه فکر میکنم باید رفت تو و خانواده را بخدا میسپارم از جای برخاست و من خدا را بگواه میطلبم که پس از این سئوال و جواب این جوانان ناکام را که اگر هموطنان ما مثل مردم فرانسه و انگلیس و آلمان و غیره قدرشناس بودند هرگز صفات و ممیزات اخلاقی و جرأت و فداکاری او را فراموش نکرده و شرح حال برای او می- نوشتند و رسالهها در وصفش تحریر و انتشار میدادند متفکر ندیدم بلکه از همان ساعت یکدله گردیده و عزم خود را بر حرکت و فداکاری در راه وطن جزم نموده و در فاصلهء چند روز تهیهء حرکت خود را دیده عدهای سوار و پیاده فراهم ساخت و در سر این سودا مبالغی از مال و سپس جان شیرین خود را باخت و همان به که شرح احوال و بقیهء داستان فداکاری این مرد دلیر را که از شجاعات نام- آور عصر خود بود به نقل شرح حالی که آقای مجید میر احمدی مدیر دانشمند دبستان و دبیرستان ملی فرهنگ نوشته و در شمارهء سوم سال 22 مجلهء چهرهنما چاپ قاهره مصر با گراور انتشار داده است خاتمه دهم."