خلاصه ماشینی:
بقلم یکی از مستعجین-11- بیانات حضرت آقای شیخ بهاء الدین محلاتی در شیراز از این جهت حیوانات دیگر که با انسان شریک در احساساتند از نعمت فکر که همان تربیت قضایای کلیه معلومه برای رسیدن بقصایای مجهوله است محروم و در حد ادراک جزئیات متوقفند بلی حس نسبت به جملهای که دانشها بعقل کمک می کند در بدست آوردن خاصیت و آثار طبیعی مثلا اگر بوسیله حس نبود عقل بخودی خود درک نمیکرد که مثلا ماده آتش چند درجه حرارت دارد یا فلان ماده برای کشتن میکرب نافع است بوسیله حس در یک ماده مخصوص این آزمایشها میشود آن وقت عقل میفهمد که این خاصیت اثر طبیعی است که در این ماده جزئی نهفته است که در این ماده جزئی نهفته است و این حکم را نشر می دهد در ضمن هر فردی که از این ماده یافت شود و حکم کلی کرده نتیجه میگیرد لیکن این علومی که عقل بدو در تشخیص اثر موضوع بحث، محتاج بکمک حس است،اختصاص بعلوم طبیعی دارد که در پیرامن آثار مادیات بحث میکند اما علومی که موضوع بحث در آنها مجرد از ماده است حتی مثل حساب و هندسه بی نیاز از احساس است همینقدر که انسان معنای دائره را بطور کلی متوجه شود(اگرچه در ضمن ماده خارجی حس بکند)عقلش حکم میکند خطوط مستقیمه،که از مرکز دائره بمحیط خارج شود همگی مساویست زیرا ادراک این ملازمهشان نقل است و بس و حس راحتی در تشخیص موضوع این حکم که معنی دائره باشد مدخلیتی نیست پس این گمان فاسد که معلوم غیر حسی قابل اعتماد نیست چقدر گمراهی است.
بقلم آقای حالت ازدواج «برای تشریح وضع اطاق یک مرد عزب ناچار» «بعضی از ابیات این قصیده،فکاهی شده است.