خلاصه ماشینی:
"4. عدم ورود بیطرفانه در بحث:مؤلف محترم علیرغم اینکه مدعی است عقلانیت سیاسی مسلمانان را فارغ از هرگونه موضعگیری بررسی میکند(ص 17)و اندیشمندان مسلمان دوره میانه را به تأثیرپذیری از زمینه تاریخی متهم میکند و مینویسد: هر یک از افکار و تصمیمات سیاسی مسلمانان بهعنوان یک فعل،مقدمات، مبانی و جلوههای مشخصی داشت که با توجه به نوعی«از در-جهان- بودگی مسلمانان آن زمان»،عرصه عمل و اندیشه مسلمانان را زیر تأثیر مستقیم خود گرفته و افقی را گسترده بود تا در آن فقط تفسیر خاصی از نصوص دینی ممکن و ظاهر شود.
7. قضاوتهای نابهجا: مؤلف محترم در مواردی از کتاب قضاوتهایی دارد که بهجا نیستند؛ازجمله: الف--در صفحههای 42 تا 46،تحت تأثیر افکار افرادی چون نصر حامد ابوزید و محمد عابدالجابری،قضاوتهایی درباره اندیشه سیاسی شیعه کرده است که اصلا صحیح نیست؛هر چند که این قضاوتها ممکن است درمورد اندیشه سیاسی اهل سنت صحیح باشد.
8. عدم موفقیت در ریشهیابی افکار،اندیشهها و قضایا: مؤلف محترم در برخی موارد،در ریشهیابی قضایا و افکار و اندیشهها بهخطا رفته است؛برای نمونه: الف--در صفحه 97(سطر 17 به بعد)،ریشه همکاری برخی از علما با سلاطین زمان خود را در افکار امام محمد غزالی جستوجو میکند و آن را مبنای دانش و قدرت--حداقل--در بخش عمدهای از تفکر سیاسی شیعه در دوره غیبت میداند.
اشتباهات تاریخی: مؤلف محترم در موارد متعددی از کتاب گرفتار اشتباهات تاریخی شدهاند؛که نمونههایی از آنها به قرار زیر است: الف--در صفحه 231(سطر 8)آمده است:«اندیشمندان اهل سنت و در رأس آنان محمدبنادریس شافعی(150-204)سالها قبل از شیعیان به تدوین اصول فقه پرداختند»."