خلاصه ماشینی:
"تا خواننده را خوش آید و در ضمن تنوعی هم باشد، برخی از اشعار زیبا را تحت عنوان«و قطعه من البدیع قولهم»: و قال الراجز فی البدیع المحمود: من هذا البدیع المستحسن منه قول حجر بن خالد بن مزید: ذکر کرده است(6)و معلوم میشود که کلمهء «بدیع»در روزگار جاحظ(نیمهء اول قرن سوم هجری)در زبان علما و نوشتهء نویسندگان و ادبا، در مفهوم معانی بدیع و عبارات شگفتآور خوشایند زیبا به کار میرفته است و منظور اصلی جاحظ،از کلمهء«بدیع»در این اشعار،بیشتر استعاره و تشبیه است.
در این گفتار برآنیم که دربارهء تطور کلمهء «بدیع»تحث کنیم و دریابیم که از چه زمان و به وسیلهء چه کسی،اصطلاح جدید کلمهء«بدیع» بر صناعات ادبی و فنون بدیعی،اطلاق شده است و چنانچه بررسی خود را ادامه دهیم،میبینیم که: ابن فتیبه(متوفی به سال 276 هجری)،نیز همچون معاصرانش:جاحظ و مبرد،منظورش از «بدیع»کلام زیبا و شعر مختار و برگزیدهای است که معنی و مفهوم شگفتآور خوشایند داشته باشد،زیرا ابن قتیبه،گفته است:«ان الشعر یختار و یحفظ لانه غریب فی معناه.
اسامه بن منقذ(متوفی به سال 584 هجری) کلمهء«بدیع»را همچون پیشینیان بطور عام به کار برده و در کتاب خود به اسم البدیع فی نقد الشعر از نود و پنج نوع فنون بدیعی،بحث کرده و استعاره و کنایه و اطناب و مساوات را هم جزو فنون بدیعی شمرده و در نظر او«بدیع»یعنی آنچه که ابتکاری باشد و جدید و معنی و مفهوم را به روشنی به خواننده بفهماند و از لحاظ لفظ هم زیبا بوده و حلاوت داشته باشد."