"بعدها معلوم میشود حضار جلسهء مزبوره چون خود را در حل مسئلهء شطرنج وا مانده دیدهاند چنانکه افتد و دانی قدم بمیدان انتقاد گذارده و در صفحهء آن میدان اسب تازیها نموده و اظهاراتی رد و بدل داشتهاند چنانکه از آن جمله یکی گفته:«حقیقة راست است که مگویند این کاوهایها مرتد شده و بدون دلیل میگویند باید پاک فرنگی مآب شد و تمدن اروپائی قبول نموده و روضه خوانها حق دارند بگویند حیف کاوه که مندرجاتش اسلامی و دینی نیست و گول فرنگیها را خورده و از راه دین داخل نشده میخواهد ایران آباد شود در حالتیکه مردم را به بیدینی دعوت میکند(!)."