"(به تصویر صفحه مراجعه شود) رسم بر خواندن است،نه قصه شدن زهرا عبدی پرندگان نالیدند که بالهای ما رنجور راه است و چشمهایمان آزرده از کشاکش تقدیر.
هدهد،خیره در دوردستها،بالی بههم زد و از نو قصه آغاز کرد:«سیمرغ،واپسین داستان نیست؛داستانی است در دل داستانی دیگر،که چون برخوانیاش،از نو زاده میشود،در هیأت داستانی دیگر.
» آنگاه به دوردستها اشاره کرد و گفت:«رسم بر خواندن است،نه قصه شدن.
بر رفتن است،نه جاده شدن."