چکیده:
اضطراب، افسردگی، مشکلات روحی و... از جمله مشکلاتی است که رابطهای مستقیم با زندگی جدید دارند، اگرچه در ابتدای ورود داروهای
ضدافسردگی، تصور میشد که این کالای جدید راهگشای این مشکلات جدید است اما با گذشت زمان، شواهد گوناگون نشان داده است که این
داروها نه تنها کمک چندانی به بشر نکرده که حتی خود به مشکلاتی جدید دامن زده است. در بررسی این پدیده بیشک نباید از بیمسؤولیتی
پزشکان، صنعت تأثیرگذار دارو و تبلیغات غافل ماند.
خلاصه ماشینی:
"اگرچه پزشکان این داروها را به نحوی گسترده به مردم تجویز میکنند، اما اینها نه تنها داروهایی بسیار اعتیادآورند بلکه میتوانند با آسیبهای مغزی، اختلالات ذهنی و حتی خود اضطراب که دلیلی برای تجویز اینگونه داروهاست، همراه شوند.
تحقیقات متعددی در اروپا، آمریکا، کانادا و استرالیا تأیید مینماید که زنان بیش از مردان، مورد تجویز و مصرف این گونه داروها قرار دارند و مصرف آنها به ویژه در اواخر دهه چهل و نیز دهههای پنجاه و شصت زندگیشان بسیار قابل توجه است، بهطوری که تجویز آن تقریبا اجتنابناپذیر شده است.
در نتیجه چنین ناآگاهیای است که امروزه شاهدیم که تنها در قبال همین گروه از داروها، پزشکان دچار این اشتباهات رایج میشوند: 1ـ پزشکان به بیماران خود اجازه میدهند که این گروه از داروها را برای بیش از دو ماه مصرف کنند، اما اول آن که این داروها، اعتیاد آورند و باید صرفا مورد استفاده کوتاه مدت قرار گیرند.
تنها در بریتانیا آمار رسمی بیانگر استفاده شش درصد جمعیت این کشور از قرص خواب در هر شب میباشد و حتی در بیمارستانهای این کشور به نحوی است که مصرف این داروهای خوابآور برای همه بیماران تجویز میشود، یعنی رقمی برابر صد در صد.
اضطراب و افسردگی معمولا دیازپام و دیگر داروهای مرتبط با آن برای بیماران مبتلا به اضطراب و یا افسردگی تجویز میشوند، اما نکته شگفتآور آن که شواهد متعدد بیانگر آن است که این گروه از داروها خود اضطراب و افسردگی را در فرد به همراه دارند."