خلاصه ماشینی:
"غرب اسلامی آزمایشگاه واقعی مهدویت است و از نیمه نخست قرن اول هجری، امواجی از ادعاهای مهدویت از مدینه آغاز شد و سپس بسیاری از نقاط شرق و غرب را درنوردید، بیشترین دستاورد سیاسی این امواج، در مغرب بود.
وی الگوی خود را در باب مهدویت، در چارچوب تصوف ارائه داد و تنها شخصیت جهان اسلام بود که یک موعود برای شرق و یکی برای غرب ساخت!
این طرح برای از کار انداختن توان تشیع در استفاده از ظرفیتهای مهدویت در جهان اسلام بود و موعودگرایی ریشههای عمیقی در فرهنگ یهود دارد و بخشی از آگاهی دینی آنهاست.
نویسنده در ادامه معتقد است که از انگیزههای اصلی ادعای مهدویت در شرق، برخورد ایذایی، مقاومت و مخالفت در برابر اندیشه امامت منصوص شیعه امامی بود که مهدی معلوم در روایات را غایب میدانستند.
نویسنده در ادامه اندیشه مهدویت در مغرب را حاصل برخورد و تعامل میان چهار اندیشه و جریان میداند: 1."