خلاصه ماشینی:
"در رثاء استاد وحید تاریخ وفات استاد سخن علامه فقید،استاد وحید دستگردی وحید آن دم که بر عقبی روان شد ادب بیجان و دانش بیروان شد وحید آن کاروانسالار فرهنگ برفت و بیپناه این کاروان شد عیان استادی او در سخن بود چو معنی در سخن ناگه نهان شد سخنهایش همه در بود و چون رفت یتیم این در شد و بیخانمان شد قلم کاندر کف او صد زبان داشت ز دستش اوفتاد و بیزبان شد سفر را ارمغانها هست و این مرد سفر کرد و وطن بیارمغان شد بتاریخ وفاتش آیتی گفت.
وحید دستجردی؟؟؟شد 1321 - تصور نکند من احتیاجی به کمک دارم و اما علت سعایت فلانی آن است که چون میخواهند دار المعلمین باز کنند برای تدریس در آنجا احتیاج به معلمی دانشمند دارند او تصور کرده است که ممکن است مرا برای اینکار نامزد کنند و لذا در صدد سعایت و مشوب کردن ذهن وزیر بر آمده است."