خلاصه ماشینی:
"بالاخره آنروز خواهد رسید که هنر به معنای وسیع کلمه،خودش را نشان بدهد و از این گوشههایی که در گیلان و مازندران داریم،در گبری خرم آباد لرستان داریم،در بختیاری و خراسان داریم،یا اشکور که اگر خوب اجرا کنیم، سرنا میتواند آن را بنوازد،میتوان آهنگی جهانی ساخت.
-تا آنجا که تحقیقات نشان میدهد،بخشی از موسیقی گیلان شامل آواهای بومی،ترانهها و گوشههایی است که به نوازنده مربوط میشود و کلام در آن راه ندارد،بخشی دیگر شامل ترانهها غمگنانه،عاشقانه،حماسی و فصلی است که برخی از آنها در نکوهش افرادی است که در روستا ظلم و بدکاری میکردند و برخی دیگر در ستایش از افرادی است که مورد توجه مردم بودند.
تحقیقات ما دربارهء منشأ این آواها و اینکه مال کجا بوده و در کجا ساخته شده است، نشان میدهد که ترانههای فولکر در حال حاضر سه دستهاند:یکی از آنهایی که حال و هوای شهر در آنها راه نیافته و بکر مانده است.
آواهایی هم هست که کلام دارد و معمولا دوبیتیهای محلی این خطه را در خود جای داده است مانند«لیلی ماری»،«شرفشاهی»و گوشهها و آواهای دیگر.
این شوشتری را آنجا رایج کردند و اکنون ترانههای شوشتری از مفاخر موسیقی محلی گیلان است که مخصوصا در یکی از کارهای سهگانه زنان در مزرعه از جمله«نشا»وجود دارد.
آنها این ترانه را به دلیل خلسهای که در خود دارد و بیانگر آغاز کار است زمزمه میکنند و ترانههای غمآلوده را معمولا به هنگام«وجین»میخوانند.
این گوشه را از زمانی که مراسم تعزیه در گیلان رایج شد بر آواهای تعزیه افزودند و امروز دقیقا عین آن را در تعزیهء حضرت عباس(ع)میخوانند،البته اگر خوانندهاش گیلانی باشد."