خلاصه ماشینی:
"این جنبش dialogic رویکردی است به رفتوبرگشت هم در جا و هم در زمان تا از ایستایی اکنون به درآید و به جوشش در زمان رفته دست یازد.
خاطره و یاد همسر پیشین دایی،روی نهادن به پیوند دلها است و فراخوانی ناظر بیرون از روایت تا زمینه آشنایی فراهم شود.
موضوع بیرون از دایره فهم و درک پلیس است،کافی است بیننده دمی را با او در این شیفتگی همراه بوده باشد.
وی زندگی آزاد خویش را به همراه کیف جواهرها که برانگیزنده شناسهیی(حسی)ناموزون است از دست میدهد تا آنی به شیدایی خود برسد و توازنی شناسهیی بهدست آرد.
دوره(به تصویر صفحه مراجعه شود) سرخوشی کودکانهء راوی به برافروختگی دوران دانستگی نوجوانی پیوند خورده است و آنتیتز آن،دوره خمودگی و بیانگیختگی تا به امروز است.
پویه پایانی مجموعهگونهیی برگشت به روایتهای پیشین است که بههمراه یکدیگر دستهیی چندگانه با ساختار استوار میتوانست باشد و نیازی به روایتهای هزل دیگر نداشت تا مجموعهیی شود."