پژواک یک روایت معرفی و نقد

"پس از چاپ مقاله‌اش، وقتی از او پرسیدم،پاسخ داد که این نقل قول از مجله‌ی گزارش فیلم-سال هشتم-شماره‌ی پیاپی 89 آمده است. اکثر آنان که در زمره‌ی حاضران تشییع جنازه‌ی نیما بودند(و نامشان در این نوشتار خواهد آمد)جز چند تن انگشت‌شمار،بقیه رفته‌اند و گذشته‌اند. امید است‌ روزی قلم به دست گیرد و روایت خود را ازاین‌رویداد تاریخی نقل کند و یا دیگر شاهدان زنده‌ای که‌ هنوز فرصت نوشتن دارند. درگذشت او در آن سال‌ها رویداد کم‌اهمیتی جلوه کرد چرا که در آن سال‌ها،نیما گرچه دوستداران و پیروان راستین و وفاداری داشت،اما آنان جوانانی بودند مایوس و سرخورده و در برابر قطب‌ها و مدعیان‌ وادی شعر و هنر آن روزگار،محلی از اعراب نداشتند. در گوشه‌ای از امام‌زاده،قبری آماده کرده بودند و جنازه‌ای که‌ دفن می‌شد،خیره گشته بود که گویی قبر او را کنده‌اند و قرار است کمی بعد،خود در آن بخوابد."