خلاصه ماشینی:
"آرزو کم کن عماد خراسانی (به تصویر صفحه مراجعه شود)(به تصویر صفحه مراجعه شود) از تو آنی دل دیوانهی من غافل نیست اینکه در سینهی من هست تو هستی دل نیست آنکه بالا و بر و زلف دلاویز تو را دید و زنجیری زلف تو نشد عاقل نیست شرم از موی سپید و رخ پرچین دارم ورنه آن کیست که بر چون تو بتی مایل نیست مکن آزار دلی را که به جان طالب تست وانگهش هیچ جز این هدیهی ناقابل نیست آه ای عشق چه سود از کشش و کوشش ما عمر ما همچو حباب است و تو را ساحل نیست به سراشیب چهل چون بنهی پای بدان قدر انفاس که بس فاصله تا منزل نیست سیم و زر جویی و در پنجهی پنجاه اسیر تو اگر غافلی از خویش قضا غافل نیست آرزو کم کن و از حرص بپرهیز که آز آب شوری است کزان غیر عطش حاصل نیست آنکه پا بر سر موری بنهد از سر عمد گر فلاطون زمان است یقین کامل نیست153 در جهان واژگون شرف الدین خراسانی (به تصویر صفحه مراجعه شود)(به تصویر صفحه مراجعه شود) در جهان واژگون ما عارفان بیگانهایم خانهء ما نیست اینجا اگرچه در این خانهایم!"