خلاصه ماشینی:
"علی دهباشی:چه سالی به مدرسه رفتید و یا به عبارت دقیقتر اولیت تماسها با جهان خارج از خانه کی بود؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) تقی مدرسی:سال 1318 تازه به کلاس اول دبستان ناصر خسرو رفته بودم که به منزل جدیدی نزدیک چهار راه سید علی(چند خیابان بالای چهار راه مخبر الدوله)تغییر مکان دادیم و من در مدرسهء هفده دی،نزدیک چهار راه سقاخانه اسم نوشتم.
علی دهباشی:پس از سالها دوری از ایران،چه شد که دوباره به رماننویسی روی آوردید و رمانهای«کتاب آدمهای غایب»و«آداب زیارت»را نوشتید؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) نوشتهء پپشت عکس:این عکس در موقعی که در یکی از تأترهای دانشگاه ویچیتا بازی کردم برداشته شده اگر بتوانید بشناسید نفر اول سمت چپ تقی مدرسی:تغییر مکان از ویچیتا به دانشگاه دوک از چند جهت روی زندگی من اثر گذاشت.
علی دهباشی:از نثر شاعرانهء«یکلیا و تنهایی او»به نوعی شعر نوستالژیک پنهان در روابط و گذشتهء آدمها،در«کتاب آدمهای غایب»رسیدهاید،نقش شعر در آثارتان را چگونه ارزیابی میکنید؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) تقی مدرسی:داستانهایی مثل یکلیا که در چارچوب بیانی مخصوصی محدودند کمتر میتوانند برای کارهای بعدی نویسنده الگویی بشوند.
این لهجه معجونیست از طرز تلفظ و انتخاب و تکرار جملات و حتی اشتباهات دستوری که در واقع جاری *ان تایلر،همسر دکتر تقی مدرسی و از نویسندگان مشهور آمریکا (به تصویر صفحه مراجعه شود) انگشتی از مشخصات فرهنگی نویسنده است به روی زبان خارجی به نظر من اشتباه است که نویسندهء فاری زبان سعی داشته باشد انگلیسی را مثل خود آمریکاییها بنویسد.
ایشان در زمان آشنایی با شما مینوشتند و یا بعد از آشنایی نوشتن را آغاز کردند؟ (به تصویر صفحه مراجعه شود) تقی مدرسی:وقتی من با زنم آشنا شدم،فقط دو سه تا داستان کوتاه در مجلات محلی چاپ کرده بود."