خلاصه ماشینی:
"2 به یاد احمد شاملو خرام واژهات آبی،تم سطور تو سبز بشارتی بشری بر لب شعور تو سبز بسان حافظهء باغ و بیشماری برگ هزار بار مرورت کنم،مرور تو سبز بگیر از آبم و در تنگ خود بلورم کن به صید ماهی این رودخانه تور تو سبز هنر به نان تو بالیدن و گل به گل،گل کرد به حق نان و هنر آتش تنور تو سبز سر سپید شرف!درد سرنوشت تو بود که از بشر بسرایی،دل بلور تو سبز دلت تداوم آتشفشان حافظ ماست به سبک رندی رندان همه عبور تو سبز ...
اتفاق دیگر در برنامهء صالح علاء شبی بود که آقای سجادیپور خطاب به فریدون جیرانی و علیرضا رئیسیان از«ریل گذاری»های سیاستگذاران سینمایی دههء شصت میگفت که به زعم او سینمای ایران را به بیراهه کشانده.
(نگارنده آن موقع هشت نه ماهه بود!)این مقدمه هنوز هم پالوده و خواندنیست(جالب این است که در این مقدمه از رمان دیگر داستایفسکی با نام ابلیسها یاد شده که اکنون ترجمهء سروشس حبیبی بازگشتیست به همین عنوان)."