خلاصه ماشینی:
"دکتر جرجس یادآور میشود که عدم توجه به روند تصمیم سازیس در آمریکا از سوی کشورهای عربی موجب میشود تا جهان عرب در تعامل با ایالات متحده،از عقلانیت و واقع گرایی فاصله بگیرد که این مسئله، پیامدهای ناگواری برای منافع اعراب دارد.
نویسنده کتاب اشاره میکند که طرفداران اسراییل،اخیرا وزارت خارجه آمریکا را متهم کردهاند که پایگاه طرفداران اعراب-کسانی که در زمینه جهان عرب و سیاستهای عربی مهارت کسب کردهاند-شده است.
دکتر جرجس،تأثیر لابی اسراییل در فرآیند سیاست گذاری خارجی آمریکا در قبال جهان عرب را قابلتوجه و برجسته میداند،ولی نقش لابی عربی را انفعالی میداند،زیرا به تازگی در بازی سیاسی واشنگتن ظاهر شده است و کارگزاران در مورد تحولات منطقهای اختلافنظر دارند.
نویسنده بر این باور است که مردم آمریکا اصولا در روند سیاست خارجی فعال نیستند در نتیجه،نخبگان سیاسی آمریکا هنگام سیاستسازی آمریکا در قبال جهان عرب نسبت به افکار عمومی این کشور اهمیت خاصی مبذول نمیدارند.
ولی نویسنده در خاتمه کتاب مذکر نمیشود که جهان عرب در برابر اسراییل چگونه باید رفتار کند و آیا سیاستهای عربی در قبال اسراییل،دارای رابطه با موازین قدرت در منطقه(که باید تغییر یابد)هست یا نه؟نویسنده مشخص نمیکند که اگر موازنههای قدرت در منطقه تغییر کند، حقیقتا به بهبود چهره اعراب نزد رسانهها و سیاست سازان آمریکایی کمک خواهد کرد یا اینکه اوضاع بدتر خواهد شد؟ یادداشتها: -------------- (1)-به نقل از معرفی ناشر در پشت جلد کتاب (2)-ساموئل هانتینگتون،مدیر مرکز مطالعات استراتژیک دانشگاه هاروارد با نوشتن مقاله بحث انگیز«برخورد تمدنها»در فصلنامه Foreign Affairs شماره تابستان 3991 موضوع برخورد تمدنها را بهعنوان پارادایم تفسیر کننده روابط بینالملل در عصر پس از جنگ سرد،مطرح کرد."