چکیده:
در مکتب اسلام هر چند اقتصاد زیربنا و هدف نیست، اما به عنوان وسیله برای آن اهمیت زیادی در نظر گرفته شده است؛ تا جایی که آن را به منزلهی خون در پیکر انسان دانستهاند. به تعبیر شهید مطهری «جامعه باید بنیهی اقتصادی سالمی داشته باشد، مبتلا به کم خونی اقتصادی نباشد، وگرنه مانند مریض کم خون و یا مریضی که دستگاه قلب و هاضمهاش خراب است، همیشه مریض خواهد بود». بنابر این همان طور که پیکر مبتلا به کمبود خون دچار انواع بیماریها میگردد، انسان فقیر و جامعهی نیازمند هم به انواع بیچارگیها و بدبختیها مبتلا میشود.در اندیشهی شهید مطهری هدفهای والای اسلام در کرامت و تربیت وتعالی انسان و هدایت او، وقتی قابل دستیابی است که دارای اقتصادی سالم و رو به رشد و توسعه باشد، و الا با فقر اقتصادی و نیازمندی و وابستگی اقتصادی، چیزی جز اسارت و بردگی در پی نخواهد بود.بررسی نظام اقتصادی اسلام و عناصر تشکیل دهندهی آن یکی از عمدهترین مباحث در اقتصاد اسلامی است. این که انگیزهی فعالیتهای اقتصادی در این نظام چیست، و مالکیت بر عوامل تولید از آن کدام بخش است؛ خصوصی، عمومی، دولتی، یا ترکیبی از اینها. جایگاه انسان و آزادیهای او و نیز جایگاه ارزشهای انسانی کجاست؟ اینها و دهها سؤال از این قبیل پرسشهایی است که کنکاش و تحقیق را میطلبد.این مقاله در تلاش است تا به پاسخگویی به برخی از این پرسشها بر مبنای اندیشهی اقتصادی شهید مطهری بپردازد.
خلاصه ماشینی:
"اما کدام تعریف از تعاریف ذکر شده در بخشهای مختلف اقتصادی کاربرد دارد و میتواند دستیابی به راههای عادلانه را تحقق بخشد؟الف - در بخش بازار و مبادلاتبه نظر میآید در بخش بازار و مبادلات تعریف سوم از عدالت به خوبی قابل اجرا و تحقق است، زیرا اگر یک بازاری را تصور کنیم که تمام احکام معاملات، شرایط خریدار و فروشنده و شرایط کالا در آن بر مبنای شرع باشد، و در نتیجه هیچ گونه کسب حرامی در آن روی ندهد، در این بازار قیمتی که تعیین میشود نه تنها کارامد است، بدین معنی که هیچ قیمت دیگری را نمیتوان یافت که رضایت خریداران و فروشندگان را بیشتر جلب کند و در نتیجه سبب سود یا رفاه بیشتری شود، بلکه عادلانه هم هست، زیرا حقوق خریداران و فروشندگان هر دو از نظر شرع کاملا رعایت گردیده است.
برخی از این اصول را میتوان بر مبنای اندیشهی شهید مطهری این گونه برشمرد:- توجه به رشد و توسعهی اقتصادی در پرتو ارزشهای الهی؛ - آزادی و اختیار انسان به عنوان سازندهی تاریخ، نه صرفا تولید؛- ایجاد هماهنگی بین انگیزههای فردی و اجتماعی؛- پذیرش اختلاف قابلیتها و قبول تفاوتها؛- تقدم مصالح جامعه بر منافع جامعه؛- توجه به اخلاق در مبادلات؛- رعایت حق و عدالت؛- مالکیت مزدوج؛- همبستگی نظام اقتصاد اسلامی با کل نظام اسلامی؛- توجه به جایگاه دولت در برنامهریزی."