خلاصه ماشینی:
"در تمدن اسلامی اگر قرار بر حضور کسی است، این حضور از نوع حضور دینی و معنویت عرفانی است و اگر آن شخص اهل حضور نیست و اهل ساختن و پرداختن و حرفه و پیشه و صنعتگری است، این نیز در زمره متحرفه و پیشهوران و صنعتگران قرار می گیرد.
بنابراین اگر قصد کنیم مباحث مربوط به هنر و زیبایی را در تمدن اسلامی جمع آوری کنیم، باید این مطالب را از لابه لای کتاب های فلسفی و خصوصا عرفانی استخراج کنیم.
لذا عملا صورت پرستی عرفانی را به صورت پرستی ظاهری قابل جمع می دانستند و عشق به زیبایی های محسوس را از کمالات انسان می شمردند اما عده ای با این فکر مخالف بودند و می گفتند: «درست است که ما نباید چشممان را در ظواهر ببندیم، چون ظاهر هر چیزی جز ظهور و تجلی اسماء نیست ولی ظاهر را باید با عنایت به باطن ملاحظه کنیم یعنی یک صورت زیبا را که می بینیم باید با التفات به باطن، آن را ادراک کنیم تا دریابیم که حقیقت آن چیست."