خلاصه ماشینی:
"بدینسان،با توجه به تأکید بند 6 همین یشت (تیریشت)بر اینکه آرش بهترین تیرانداز«آریاییان» است و با توجه به خواهش جاماسپ از آناهیتا برای پیروزی بر سپاه دروندان دیوپرست،همانند«همهء آریاییهای دیگر»در بندهای 86 و 96 یشت 5 (آبان یشت)،و با توجه به تصریح بر اتحاد سرزمینهای آریایی در یک شهریاری واحد به همت کیخسرو در بند 94 همین یشت(آبان یشت)،و با توجه به آنچه تاکنون گفته آمد،به این نتیجهء ضمنی میتوان رسید که «ایرانیان»اقوام گوناگونی را در بر میگرفتهاند که با وجود برخی تفاوتهای فرهنگی،در زبان و باورهای بنیادیشان هماهنگ بودهاند؛چنانکه از بیگانگان با تعبیر«مشیا که دژ وچنگهو» masya?ka duzvaca?ho به معنی«مردم بدزبان»یاد میکردهاند92و در انجمن ایزدان خود،ایزد «دهیومه» dahyuma را بهعنوان موکل برکت و مایهء باروری سرزمین و موجب کامش و رامش ساکنان آن،و به تعبیر لوئیس گری،همچون«ایزدی ملی»در نظر میگرفتهاند.
46 این درحالی است که واژهء dahyu بیشتر با واژهء vispazana (برای نمونه: (DNa,2 یا paruvzana به معنی «از همهء تبارها»و«با تبارهای متعدد»مشخص شده است که جزء دوم آنها،یعنی zana- به معنای«تبار»نیز تواند بود و میدانیم که در زبان اوستایی هم واژهء zantu که بر «قبیله»اطلاق میشود از همین ریشه گرفته شده است؛ اما در فارسی باستان این اصطلاح را با یک مرتبه لغزش بر «طایفه»میتوان اطلاق کرد.
این گستردگی معنایی،نشان میدهد که واژهء مزبور بر اقوام مادی و دیگر اقوام ایرانی زبان هم قابل اطلاق بوده است؛76و به دلیل سازمان حکومتی هخامنشیان،آن را همشأن واژهء xsac?a میتوان دانست که برای اطلاق بهمراتب بالای اجتماع به کار میرفته است."