خلاصه ماشینی:
"نیایش سرخوشی به جذبه حسن نیایشهایی از"دادو" محد صادق شهیدا عرفان قرون وسطایی در شمال هند با سلسله النسب خاصی همراه دارد که همنوایی عرفانی آیینی بهکتی و سنت صوفیان مسلمان را به تمامه نمایانگر میسازد.
در میان مریدان کبیر از همه برجستهتر دادو" Dadu " است که"پنبهزنی"از خانواده مسلمان بود.
*چون به زیبایی این جهان مینگرم یارای آنم نیست که نپرسم:خداوندا آن را چگونه آفریدی؟کدام موج شادی به ناگاه از هستی تو برون جهید و از تجلی دم زد؟آیا براستی از ارزوی تجلی خود بود که چنین رنگرنگ برون آمدی یا تنها انگیزه مهرت ترا بدین کار واداشت؟آه،چگونه میتوان به این پرسشهای درازدامن پاسخ گفت؟تو خواستنیتر از پاسخی و تنها جانهایی که ترا می شناسند این حقیقت را درخواهند یافت.
*آه،آه ای نادیدنی،ای به تو ره نیافتنی،ای ژرفای مهیب،کیست آن را که یارای شناخت تو باشدش؟!"دادو"آرزوی شناختت را ندارد،او سرخوش است به جذبه حسن تو،و خیال میپزد آرامیدن خوشدلانه با ترا."