چکیده:
پژوهش انجام شده در زمینهی تأثیر«فرهی ایزدی»در اندیشهی سیاسی ایران از ورود اسلام تا حملهی مغول است که برمبنای باورهای ایرانیان باستان از فرهی ایزدی شکل گرفته و ضمن تعریف و توصیف فرهی ایزدی در ایران کهن که وجود آن، امر مشروعیت سلطنت را مورد تایید قرار میدهد و از دست دادن آن،سبب عدم مشروعیت سلطنت میگردد،صورت پذیرفته و تاثیر اندیشهی سیاسی ایران پیش از اسلام بر باورهای ایرانیان مسلمان و فرضیهی باز پرداخت آن باور کهن و نقش آفرینی آن در مشروعیت سیاسی در سلسلههای پادشاهی ایران را پس از اسلام مورد بررسی قرار داده و سپس،نظریههای تبیین تاریخ ایران پس از اسلام تجزیه و تحلیل شده و نسبت تاثیر گذاری این اندیشهی کهن در اندیشههای بعد از اسلام تا حملهی مغول مشخص گردیده و در پایان به نتیجهگیری از بحث پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"در انتها لازم است دربارهی ساخت نظام سیاسی ایران باستان بدانیم که مطابق ارکان پنج گانهی اندیشهی سیاسی،شخص برخوردار از فرهی ایزدی که حکومت او و خاندانش مورد رضایت و خواست اهورا مزدا است،کسی است که از دیر گاهان از تخمه و تبار شاهان بوده است و دین و حکومت را توأمان در دست داشته و نگهبانی کرده است و خودش و خاندانش همیشه دینیار و شهریار بودهاند و رعایت اشه/ارته یا مراتب سهگانهی اجتماعی را با جدیت تمام دنبال کردهاند و با این کار،اشه/ارته را در میان همه برقرار ساختهاند.
(لمبتون،4731،ص 701)و جاحظ نیز که کتاب«التاج»به او منسوب است در ضدیت با سنتهای ایرانیان و رسالهی کوچکی به نام(ذم اخلاق الکتاب) موضوعاتی که برای کاتب مبتدی جالب است،چون اندرزهای بزرگ مهر،عهد اردشیر،نامههای عبد المجید،ادب ابن مقفع،کتاب مزدج و کلیله و دمنه را به ریشخند میگیرد(همان،ص 021)،ولی عجیب این است که ابو یوسف و جاحظ متوجه انحراف خودشان از خلافت صدر اسلام نشده و بسیاری از آموزههای ایران باستان را که توسط ابن مقفع منتقل شده است،در کتابهای خود به عنوان اندیشهی سیاسی پرورش میدهند و هر دوی آنها در کتابهای الخراج و التاج، خلیفه را برگزیدهی خدا معرفی کرده و او را جانشین خدا در زمین میدانند."