چکیده:
سینمای ایران ظرفیت بالایی برای تولید محصولات ارزشمند دارد.توجه محافل هنری، روشنفکری و استقبال مردم کشورهای مختلف،به سینمای ایران اهمیت ویژهای بخشیده است.مطرح شدن سینمای ایران که به تدریج از هویت مستقل و شاخصی برخوردار میشود،پیش از آنکه ناشی از سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد،ناشی از اراده و تلاش فیلمسازان متعهد و اندیشمند ما بوده است که در برابر گرایش سادهانگارانه مدیریت حاکم بر سینمای ایران برای ارتقا و تعالی آن کوشیدهاند. بدیهی است با رویداد دوم خردادماه 1376 که به تغییر ریاست جمهوری انجامید،مدیریت و سیاستهای سینمایی نیز دستخوش دگرگونی شده است.تدوین سیاستها و روشهای اجرایی سینمای ایران و مبتنیسازی روند حرکت سینمای ایران بر مشارکت و مسؤولیتپذیری همگانی،مهمترین اقدامی است که در آغاز مسؤولیت مدیریت جدید، صورت گرفته است. اقدام مذکور این امکان را فراهم میسازد که سینمای ایران با بهرهگیری از اندیشه و تجربه،همهء فیلمسازان و هنرمندان روند معقولتری را بپیمایند و برای کاهش آسیبها و تهدیدها،چارهاندیشی کند.مدیریت جدید سینمای ایران باید بر سر پیمان خود چنان بماند که در پایان یک دورهء وظیفه و مسؤولیت، کارنامه مثبتی بر جای گذارد.در پیمودن راهی که با خطر و فشار و درگیری روبرو است،نباید تردید کرد که موفقیت درگروی حرکت و اقدام جمعی است که گفتهاند:«ید الله مع الجماعه.»*شانزدهمین جشنوارهء فیلم فجر در فضای متفاوتی نسبت به سالهای قبل برگزار شد.این تفاوت،به دلیل تغییرات سیاسی-اجتماعی ناشی از انتخابات ریاست جمهوری،تغییر هیأت دولت و به تبع آن دگرگونی در مجموعه مدیریتها و سیاستهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود.کوتاه بودن فاصله زمانی دگرگونیها تا برگزاری جشنواره،قاعدتا مانع از آن بود که تأثیر عمدهای در فضای سینمایی ایران بر جای گذارد.با این حال،اراده و گرایش به تغییر و تمایل به ایجاد فضایی سالمتر،در جشنوارهای که بیشتر محصول سیاستهای پیشین بود،جلوهای مشخص داشت.تغییر در ترکیب و نوع برنامهها،مدیریت و نحوه برگزاری،شیوه داوری و مشارکت دادن هنرمندان از ویژگیهای جشنوارهء شانزدهم بود. از سوی دیگر،کیفیت و محتوای فیلمهای نمایش داده شده،نشان داد که هنوز سیاستها، نگرشها و سلیقههای گذشته بر روند فیلمسازی در ایران حاکم است و این دقیقا،موضوعی است که باید مورد توجه،تأمل و بازنگری قرار گیرد.مطلبی که در پی میآید،با توجه به فیلمهای نمایش داده شده در بخش مسابقه فیلمهای ایرانی جشنوارهء شانزدهم،مسایل و آسیبهای موجود در عرصه سینمای ایران را مورد بررسی قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
"اما اگر فارغ از همه جنبههای مذکور،«تولید»فیلم و فرایند آن را به عنوان یک جزء یا عنصری از کل ساختار سینمای ایران در مراحل سیاستگزاری و آنگاه که به عنوان یک محصول عرضه میشود، مورد توجه قرار دهیم،سینمای ایران،تاکنون و در حال حاضر با چند مسأله و آسیب و چالش عمده روبرو بوده است.
یارانهای بودن سینمای ایران موجب تبلیغاتی شدن فیلمها،بیتوجهی به ضرورت جلب تماشاگر،اتلاف منابع،افت کیفی فیلمها و تضعیف موقعیت سینما به عنوان یک رسانهء مهم و مؤثر به عنوان وسیلهء سرگرمی گروههای مختلف اجتماعی شده است.
در سینمای یارانهای،انگیزهای برای جلب تماشاگر به سینما وجود ندارد،بلکه بیشتر تبلیغ ایده و پیام سرمایهگذار است که مورد توجه کارگردان قرار میگیرد،کارگردان و یا مدیر تولید،پول میگیرند که فیلم بسازند و دغدغهای برای برگشت سرمایه ندارند.
تصویری بودن،حضور *یارانهای بودن سینمای ایران موجب تبلیغاتی شدن فیلمها، بیتوجهی به ضرورت جلب تماشاگر،اتلاف منابع،افت کیفی فیلمها و تضعیف موقعیت سینما به عنوان یک رسانهء مهم و مؤثر به عنوان وسیلهء سرگرمی گروههای مختلف اجتماعی شده است.
مسأله این نیست که جامعه به سرگرمی نیاز ندارد و یا سینما نباید جنبهء سرگرمی داشته باشد،بلکه مسأله این است که فیلمسازان و هنرمندان باید از این«آزادی»قانونی برخوردار باشند که به موضوعهای متنوعی بپردازند،و شجاعت و جسارت نقد اجتماعی در آنها سرکوب نشود.
مسأله این نیست که این سبک نباید مورد تقلید دیگران قرار گیرد،مشکل در استفاده نادرست از آن است که سبب میشود فیلمهایی سرد،بیتحرک، *فیلمنامههای ضعیف،آسیب و خطر برای سینمای ایران نیست بلکه فیلمسازان ضعیفی که منابع عمومی را هدر میدهند،تهدیدی برای سینمای ایران محسوب میشوند."